کلمه جو
صفحه اصلی

fussiness


معنی : ایراد گیری کردن، نق نقی بودن
معانی دیگر : نق نقی بودن، ایراد گیری کردن

انگلیسی به فارسی

نق نقی بودن، ایراد گیری کردن


انگلیسی به انگلیسی

• choosiness, particularity; nervousness; irritableness; state of being bothersome

مترادف و متضاد

ایراد گیری کردن (اسم)
fussiness

نق نقی بودن (اسم)
fussiness

جملات نمونه

1. Fussiness about food is a normal part of a child's development.
[ترجمه ترگمان]غذا خوردن در مورد غذا بخشی طبیعی از رشد کودک است
[ترجمه گوگل]اضطراب در مورد غذا بخشی طبیعی از رشد کودک است

2. There's a lack of fussiness about the way he works.
[ترجمه ترگمان]در مورد روشی که او کار می کند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در مورد نحوه کار او کمبود اضطراب وجود دارد

3. Fever and fussiness without an apparent cause may result from UTI.
[ترجمه ترگمان]تب و تب بدون علت ظاهری ممکن است ناشی از uti باشد
[ترجمه گوگل]تب و آرامش بدون علت ظاهری ممکن است از UTI ناشی شود

4. Other causes of fussiness in babies include diaper rash, thrush, food sensitivities, nipple confusion, low milk supply, etc.
[ترجمه ترگمان]علل دیگر of در نوزادان شامل diaper، thrush، حساسیت های غذایی، سردرگمی نوک پستان، عرضه شیر کم، و غیره است
[ترجمه گوگل]علل دیگر سرگیجه در نوزادان عبارتند از بثورات پوشیده از ریش، ریزش مو، حساسیت غذایی، اختلال نوک پستان، کم بودن شیر و غیره

5. You do not like fussiness around you or in your perfumes, you want a perfume that shows what you stand for - independence, simplicity and gentility.
[ترجمه ترگمان]شما fussiness را در اطراف خود و یا در perfumes دوست ندارید، یک عطر می خواهید که نشان می دهد چه چیزی برای استقلال، سادگی و اصالت وجود دارد
[ترجمه گوگل]شما مانند شما در مورد عطر و طعم و مزه خود را دوست ندارید، شما می خواهید یک عطر است که نشان می دهد که شما برای استقلال، سادگی و نجابت است

6. Everybody knows that this is not fussiness but a precaution against burglars.
[ترجمه ترگمان]همه می دانند که این اقدام احتیاطی نیست بلکه احتیاط در برابر دزدها است
[ترجمه گوگل]همه می دانند که این مسئله تردید نیست، بلکه مانع اخاذی در برابر سرقت ها است

7. Fussiness is one of the characteristics of language.
[ترجمه ترگمان]fussiness یکی از ویژگی های زبان است
[ترجمه گوگل]نزاع یکی از ویژگی های زبان است

8. He had colic (fussiness) and never slept more than twenty minutes at a time the first six months of his life.
[ترجمه ترگمان]او به قولنج مبتلا بود و در شش ماه اول عمرش هرگز بیش از بیست دقیقه نمی خوابید
[ترجمه گوگل]او کولیک (خستگی) داشت و هرگز بیش از بیست دقیقه در شش ماه اول زندگیاش خوابید

9. If you feel that your babys fussiness is not normal, its never a bad idea to get baby checked by the doctor to rule out any illness.
[ترجمه ترگمان]اگر احساس می کنی که fussiness، آدم معمولی نیست، هیچ وقت فکر بدی نیست که دکتر مریض را معاینه کند
[ترجمه گوگل]اگر احساس میکنید که اشتیاق نوزادان شما عادی نیست، هرگز بد نیست بدانید فرزندتان برای بررسی هرگونه بیماری از کودک اطمینان پیدا کند

10. Our soy formula proven to reduce fussiness and gas.
[ترجمه ترگمان]شیر سویا ما ثابت کرده است که گاز و گاز را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]فرمول سویا ما ثابت شده است برای کاهش خستگی و گاز

11. Heart disease symptoms, including fever, respiratory complaints, abdominal pain, fussiness, and lethargy, are also consistent with the symptoms of other disorders.
[ترجمه ترگمان]علایم بیماری های قلبی از جمله تب، شکایت تنفسی، درد شکمی، fussiness و رخوت، هم چنین با علایم اختلالات دیگر سازگار هستند
[ترجمه گوگل]علائم بیماری قلبی، از جمله تب، شکایت تنفسی، درد شکم، خستگی و آرامش، نیز با علائم اختلالات دیگر سازگار است

12. The most common adverse reactions reported during clinical trials were fussiness, irritability, cough, runny nose, fever, loss of appetite and vomiting.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین واکنش های منفی گزارش شده در طی آزمایش ها بالینی عبارتند از: fussiness، زودرنجی، سرفه، runny بینی، تب، از دست دادن اشتها و استفراغ
[ترجمه گوگل]شایعترین عوارض جانبی که در طول مطالعات بالینی گزارش شده، عبارت بودند از: اضطراب، تحریک پذیری، سرفه، آبریزش بینی، تب، از دست دادن اشتها و استفراغ

13. Furthermore, many mothers have found that vitamin or fluoride supplements may cause fussiness or colic in their infants.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از مادران دریافتند که مکمل های غذایی یا فلوراید ممکن است باعث fussiness یا قولنج در نوزادان آن ها شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از مادران متوجه شده اند که مکمل های ویتامین یا فلوراید ممکن است باعث ایجاد خستگی یا کولیک در نوزادان خود شوند

14. Put him on his rocker or sway him gently and it will make him forget all about his fussiness.
[ترجمه ترگمان]او را روی صندلی گهواره ای اش بگذارید و با ملایمت او را به این طرف و آن طرف تاب دهید، و این باعث می شود که همه چیز را فراموش کند
[ترجمه گوگل]او را در رینگ خود قرار دهید و یا به آرامی او را بچرخانید و او را در مورد نگرانی او فراموش خواهد کرد


کلمات دیگر: