کلمه جو
صفحه اصلی

doorkeeper


معنی : حاجب، دربان، دربازکن
معانی دیگر : سرایدار، مستخدم دم در، دربان

انگلیسی به فارسی

دربان، دربازکن


اتوبوسرانی، دربان، حاجب، دربازکن


انگلیسی به انگلیسی

• one who tends or guards an entrance

مترادف و متضاد

حاجب (اسم)
chamberlain, porter, curtain, eyebrow, doorkeeper

دربان (اسم)
porter, janitor, doorkeeper, concierge, doorman

دربازکن (اسم)
doorkeeper, doorman

جملات نمونه

1. The doorkeeper tipped his hat as we entered.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شدیم، دربان کلاهش را تکان داد
[ترجمه گوگل]وقتی که وارد شدیم، دستگیره کلاه خود را برداشت

2. Let's talk to Madame Giry, the doorkeeper of Box
[ترجمه ترگمان]بیا با خانم Giry صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید با مادام Giry، دروازهبان جعبه صحبت کنیم

3. Madame Giry, the doorkeeper, knows all about it.
[ترجمه ترگمان]مادام Giry، دربان همه چیز را می داند
[ترجمه گوگل]مادام Giry، نگهبان، همه چیز در مورد آن را می داند

4. The doorkeeper didn't have any matches either.
[ترجمه ترگمان]دربان هم کبریت نداشت
[ترجمه گوگل]دروازهبان نیز هیچ مسابقه ای نداشت

5. The doorkeeper said nobody in costume had left the theatre.
[ترجمه ترگمان]نگهبان گفت که هیچ کس در لباس مهمانی تئاتر را ترک نکرده است
[ترجمه گوگل]دستگیر شدگان گفت که هیچ کس در صحنه لباس تئاتر را ترک نکرده است

6. The stage doorkeeper said he had already left.
[ترجمه ترگمان]دربان گفت که قبلا آنجا را ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]دزدگیر صحنه گفت که او قبلا رفته است

7. Once, the doorkeeper popped his head out and asked if they wanted to hand in autograph books.
[ترجمه ترگمان]یک دفعه دربان سرش را بیرون آورد و پرسید که آیا می خواهند کتاب امضای مرا امضا کنند یا نه
[ترجمه گوگل]یک بار دزد دریایی سرش را بیرون آورد و پرسید آیا میخواهد کتابهای Autograph را به دست بیاورد

8. A woman doorkeeper or porter, especially in a convent.
[ترجمه ترگمان]دربان یا دربان، به خصوص در دیر
[ترجمه گوگل]یک زن کارگر یا دست دوم، به ویژه در یک کلیسا

9. The doorkeeper gave the alarm as soon as he saw the smoke.
[ترجمه ترگمان]دربان به محض دیدن دود آژیر خطر را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دزدگیر به زودی دود را دید

10. I had rather be a doorkeeper house ofGod, than to dwell in the tents of wickedness.
[ترجمه ترگمان]به جای آن که در چادرها سکونت داشته باشم، ترجیح دادم که دربان خانه بشوم
[ترجمه گوگل]من تا به حال یک خانه نگهبان خداوند بودم، تا در چادرهای شرارت اقامت کنم

11. Security and Protection Service: including doorkeeper, guardianship and patrolling security services.
[ترجمه ترگمان]خدمات امنیت و حفاظت: از جمله نگهبان، قیمومیت و سرویس های امنیتی گشت زنی
[ترجمه گوگل]خدمات امنیتی و حفاظتی: از جمله نگهبانان نگهبان، نگهبانان و خدمات گشت زنی

12. The doorkeeper will admit you into the building.
[ترجمه ترگمان]دربان شما را به داخل ساختمان اعتراف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دستگیره شما را به ساختمان تحویل خواهد داد

13. But it was an authority on earth, and the idea of Peter as some doorkeeper of heaven should be resisted.
[ترجمه ترگمان]اما این یک قدرت روی زمین بود، و ایده پیتر به عنوان یک نگهبان بهشت باید مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]اما این یک قدرت بر روی زمین بود و ایده پیتر به عنوان برخی از نگهبانان آسمان باید مقاومت کرد

14. As there was no official seal on the introductory letter, the doorkeeper didn't let them in.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در آن نامه مقدماتی مهر رسمی وجود نداشت، دربان اجازه نمی داد وارد شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که هیچ مهر و موم رسمی در نامه مقدماتی وجود نداشت، دستگیر شدگان اجازه ندادند


کلمات دیگر: