کلمه جو
صفحه اصلی

downturn


معنی : کاهش، نزول، سیرنزولی، سیر بطرف پایین، رکود اقتصادی
معانی دیگر : کسادی، فروگرایی، فرو روند

انگلیسی به فارسی

نزول، کاهش، رکود اقتصادی


رکود، رکود اقتصادی، کاهش، نزول، سیرنزولی، سیر بطرف پایین


انگلیسی به انگلیسی

• downtrend, downward tendency (especially in economy or business)
if there is a downturn in something such as a country's economy, it becomes worse or less successful.

مترادف و متضاد

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

نزول (اسم)
discount, devolution, fall, descent, downturn, fall-off

سیرنزولی (اسم)
downturn, downtrend

سیر بطرف پایین (اسم)
downturn, downtrend

رکود اقتصادی (اسم)
downturn

drop


Synonyms: decline, descent, deterioration, dip, downtick, fall, plunge, retreat, sinking, slide, slump


جملات نمونه

1. a business downturn
کسادی اقتصادی

2. The building industry is experiencing a severe downturn in its workload.
[ترجمه ترگمان]صنعت ساختمان سازی در حال حاضر شاهد افت شدید حجم کاری خود است
[ترجمه گوگل]صنعت ساختمان در حال بارگیری شدید است

3. The latest downturn in sales shows just what a fickle business this is.
[ترجمه ترگمان]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که این چه کسب وکار fickle است
[ترجمه گوگل]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که فقط یک کسب و کار قوی این است

4. There was a downturn in interest rates this week.
[ترجمه ترگمان]این هفته یک رکود اقتصادی در نرخ های بهره وجود داشت
[ترجمه گوگل]نرخ بهره در این هفته کاهش یافت

5. Trading has been adversely affected by the downturn in consumer spending.
[ترجمه ترگمان]تجارت به طور معکوس تحت تاثیر رکود هزینه های مصرف کنندگان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معامله تحت تاثیر رکود در هزینه مصرف کنندگان قرار دارد

6. America's current economic downturn is markedly different from previous recessions.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی کنونی آمریکا به طور قابل توجهی با رکود قبلی تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی کنونی آمریکا با رکود قبلی بسیار متفاوت است

7. The downturn in business has resulted in many retrenchments.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی منجر به retrenchments بسیاری شده است
[ترجمه گوگل]رکود در کسب و کار منجر به رکود بسیاری شده است

8. There is evidence of a downturn in the housing market.
[ترجمه ترگمان]شواهدی دال بر رکود بازار مسکن وجود دارد
[ترجمه گوگل]شواهدی از رکود در بازار مسکن وجود دارد

9. Most analysts are forecasting a further downturn in the market.
[ترجمه ترگمان]اکثر تحلیلگران پیش بینی می کنند که رکود بیشتری در بازار ایجاد شود
[ترجمه گوگل]اکثر تحلیلگران پیش بینی رکود بیشتری در بازار دارند

10. The 1990 s witnessed a sharp downturn in the party's fortunes.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۹۰ شاهد رکود اقتصادی شدیدی در سرنوشت این حزب بود
[ترجمه گوگل]1990s شاهد رکود شدید در ثروت حزب بود

11. They predicted a severe economic downturn.
[ترجمه ترگمان]آن ها رکود اقتصادی شدیدی را پیش بینی کردند
[ترجمه گوگل]آنها رکود شدید اقتصادی پیش بینی کرد

12. Many economists believe the worst of the economic downturn is past.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است

13. The economic downturn has meant 10 000 redundancies in the North-East.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی به معنای ۱۰۰۰۰ redundancies در شمال شرقی است
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی به این معنی است که 10،000 استخدام در شمال شرق

14. This was blamed in a general downturn in the market.
[ترجمه ترگمان]این مساله در رکود عمومی در بازار مقصر شناخته شد
[ترجمه گوگل]این در یک رکود عمومی در بازار مورد سرزنش قرار گرفت

15. But then he took a sudden downturn and slipped into a coma.
[ترجمه ترگمان]اما بعدش یه رکود ناگهانی برداشت و به کما رفت
[ترجمه گوگل]اما پس از آن او یک رکود ناگهانی را گرفت و به کما افتاد

a business downturn

کسادی اقتصادی


پیشنهاد کاربران

رکود

کسادی

کاهش کم شدن

اُفت ، فرو رفت

رَوَندِ کاهشی/پایین رو/فروگرا

دُورِ پایین رو/کاهشی

گذار کاهشی/پایین رو/فروگرا

downturn ( اقتصاد )
واژه مصوب: فروگرد
تعریف: اُفت فعالیت های اقتصادی و کسب وکار


کلمات دیگر: