1. a business downturn
کسادی اقتصادی
2. The building industry is experiencing a severe downturn in its workload.
[ترجمه ترگمان]صنعت ساختمان سازی در حال حاضر شاهد افت شدید حجم کاری خود است
[ترجمه گوگل]صنعت ساختمان در حال بارگیری شدید است
3. The latest downturn in sales shows just what a fickle business this is.
[ترجمه ترگمان]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که این چه کسب وکار fickle است
[ترجمه گوگل]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که فقط یک کسب و کار قوی این است
4. There was a downturn in interest rates this week.
[ترجمه ترگمان]این هفته یک رکود اقتصادی در نرخ های بهره وجود داشت
[ترجمه گوگل]نرخ بهره در این هفته کاهش یافت
5. Trading has been adversely affected by the downturn in consumer spending.
[ترجمه ترگمان]تجارت به طور معکوس تحت تاثیر رکود هزینه های مصرف کنندگان قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معامله تحت تاثیر رکود در هزینه مصرف کنندگان قرار دارد
6. America's current economic downturn is markedly different from previous recessions.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی کنونی آمریکا به طور قابل توجهی با رکود قبلی تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی کنونی آمریکا با رکود قبلی بسیار متفاوت است
7. The downturn in business has resulted in many retrenchments.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی منجر به retrenchments بسیاری شده است
[ترجمه گوگل]رکود در کسب و کار منجر به رکود بسیاری شده است
8. There is evidence of a downturn in the housing market.
[ترجمه ترگمان]شواهدی دال بر رکود بازار مسکن وجود دارد
[ترجمه گوگل]شواهدی از رکود در بازار مسکن وجود دارد
9. Most analysts are forecasting a further downturn in the market.
[ترجمه ترگمان]اکثر تحلیلگران پیش بینی می کنند که رکود بیشتری در بازار ایجاد شود
[ترجمه گوگل]اکثر تحلیلگران پیش بینی رکود بیشتری در بازار دارند
10. The 1990 s witnessed a sharp downturn in the party's fortunes.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۹۰ شاهد رکود اقتصادی شدیدی در سرنوشت این حزب بود
[ترجمه گوگل]1990s شاهد رکود شدید در ثروت حزب بود
11. They predicted a severe economic downturn.
[ترجمه ترگمان]آن ها رکود اقتصادی شدیدی را پیش بینی کردند
[ترجمه گوگل]آنها رکود شدید اقتصادی پیش بینی کرد
12. Many economists believe the worst of the economic downturn is past.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است
13. The economic downturn has meant 10 000 redundancies in the North-East.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی به معنای ۱۰۰۰۰ redundancies در شمال شرقی است
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی به این معنی است که 10،000 استخدام در شمال شرق
14. This was blamed in a general downturn in the market.
[ترجمه ترگمان]این مساله در رکود عمومی در بازار مقصر شناخته شد
[ترجمه گوگل]این در یک رکود عمومی در بازار مورد سرزنش قرار گرفت
15. But then he took a sudden downturn and slipped into a coma.
[ترجمه ترگمان]اما بعدش یه رکود ناگهانی برداشت و به کما رفت
[ترجمه گوگل]اما پس از آن او یک رکود ناگهانی را گرفت و به کما افتاد