کلمه جو
صفحه اصلی

fustigation


معنی : انتقاد، چوب زنی
معانی دیگر : چوب زنی، انتقاد

انگلیسی به فارسی

چوب زنی، انتقاد


فریب دادن، چوب زنی، انتقاد


انگلیسی به انگلیسی

• beating; punishment; harsh criticism

مترادف و متضاد

انتقاد (اسم)
animadversion, criticism, critique, censure, raillery, fustigation

چوب زنی (اسم)
fustigation


کلمات دیگر: