کلمه جو
صفحه اصلی

fusillade


معنی : شلیک متوالی، تیرباران، اتش پی درپی
معانی دیگر : (مجازی) هرچیز تند و پی درپی، (شلیک تند و پیاپی و دسته جمعی) رگبار (گلوله)، گلوله باران

انگلیسی به فارسی

اتش پی درپی، شلیک متوالی، تیرباران


fusillade، شلیک متوالی، تیرباران، اتش پی درپی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a continuous or simultaneous discharge of many firearms.
مشابه: volley

(2) تعریف: an outpouring of anything; barrage.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fusillades, fusillading, fusilladed
• : تعریف: to shoot or attack with a fusillade.
مشابه: volley

• firing of many weapons at once; volley, rapid discharge (of questions, shots, etc.)
fire many weapons at once; volley, rapidly discharge (questions, shots, etc.)
a fusillade of shots is a large number of them fired at the same time.

مترادف و متضاد

Synonyms: barrage, broadside, burst of fire, hail, salvo, volley


شلیک متوالی (اسم)
fusillade

تیرباران (اسم)
volley, fusillade

اتش پی درپی (اسم)
fusillade

rapid outburst


جملات نمونه

a fusillade of political questions

رگباری از پرسش‌های سیاسی


1. a fusillade of political questions
رگباری از پرسش های سیاسی

2. He faced a fusillade of questions from the waiting journalists.
[ترجمه ترگمان]او با رگباری از سوالات روزنامه نگاران منتظر مواجه شد
[ترجمه گوگل]او با یک سوال از روزنامه نگاران انتظار می رود

3. Both were killed in a fusillade of bullets fired at close range.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها در زیر بارانی از گلوله کشته شدند
[ترجمه گوگل]هر دو در یک گلوله از گلوله هایی که در فاصله نزدیک قرار داشتند کشته شدند

4. Windows were blasted inwards by the fusillade.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها توسط گلوله باران تفنگ به داخل بسته شده بودند
[ترجمه گوگل]ویندوز به وسیله fusillade به داخل وارد شده است

5. Ms. Hills ran into a fusillade of hostile questions at Tuesday's committee meeting.
[ترجمه ترگمان]خانم هیلز در جلسه کمیته روز سه شنبه به زیر بارانی از سوالات خصمانه دوید
[ترجمه گوگل]خانم هیلز در جلسه کمیته سه شنبه به سوالات متخاصم سوار شد

6. Was shot to death tonight in a fusillade of automatic rifle fire . . .
[ترجمه ترگمان]امشب با شلیک اسلحه اتوماتیک به مرگ شلیک شد
[ترجمه گوگل]امشب در یک آتشفشان شلیک اتوماتیک تفنگ شلیک شد

7. Our fusillade from the left flank caught them by surprise.
[ترجمه ترگمان]شلیک گلوله ها از جناح چپ آن ها را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]فوزیلادا ما از سمت چپ آنها را غافلگیر کرد

8. To attack with a fusillade.
[ترجمه ترگمان]برای حمله با گلوله باران تفنگ
[ترجمه گوگل]برای حمله به یک fusillade

9. She aligned the sights of her rifle and loosed a fusillade of bolts that split the rocks apart.
[ترجمه ترگمان]او به تیررس تفنگ خود نگاه کرد و شلیک تیره ای را که صخره ها را از هم جدا کرده بود بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او منظره های تفنگش را هماهنگ کرد و یک پیچ و مهره ای از پیچ ها را کشید که سنگ ها را از هم جدا می کردند

10. At the beginning of the Secretary of State for the Environment's speech there was a fusillade of Government interventions.
[ترجمه ترگمان]در ابتدای سخنرانی وزیر امور خارجه، رگباری از مداخلات دولت وجود داشت
[ترجمه گوگل]در ابتدای سخنرانی وزیر امور خارجه برای محیط زیست، مداخلات دولت در این زمینه صورت گرفت

11. As it was, marchers approaching John Street had to dodge a fusillade of missiles thrown by the loyalists.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بود، راهپیمایی کنندگان به خیابان جان مجبور بودند از زیر رگباری از موشک ها که توسط وفاداران به پایین پرتاب شده بودند، اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که بود، راهپیمایان نزدیک به جان استور، مجبور بودند که یک موشک از موشک هایی که وفادارها پرتاب می کردند را از بین ببرد

12. Desktop publishing was only the opening salvo of a fusillade of developments that would change the way people worked.
[ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ تنها نقطه شروع به زیر رگباری از تحولات بود که روش کار مردم را تغییر می داد
[ترجمه گوگل]انتشار نشریات دسکتاپ تنها بازخوانی یک گام از پیشرفتهایی بود که مردم را به کار خود تغییر داد

13. The first officers who burst into the house were met with a fusillade of bullets.
[ترجمه ترگمان]نخستین افسرانی که وارد خانه شدند با شلیک گلوله ها مصادف شدند
[ترجمه گوگل]اولین افسرانی که به خانه می آمدند با یک گلوله گلوله ای ملاقات کردند

14. The insurgents did not reply to this musketry, in order to spare their ammunition the fusillade broke against the barricade; but the street, which it filled, was terrible.
[ترجمه ترگمان]شورشیان به این شلیک تفنگ جواب نداد، به دستور شلیک گلوله ها در سنگر، ولی کوچه که آن را پر کرده بود، وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]شورشیان به این مسابقات پاسخ ندادند، به منظور تسلیحات مهمات خود، فضیلآه در مقابل مانع از آن شکست خورد؛ اما خیابان، که پر شده بود، وحشتناک بود


کلمات دیگر: