1. This brie smells good and ripe.
[ترجمه ترگمان]این brie بوی خوب و رسیده می دهد
[ترجمه گوگل]این بری بوی خوب و رسیده است
2. I like soft French cheeses such as Brie and Camembert.
[ترجمه ترگمان]من از پنیر نرم فرانسوی مانند بری و Camembert خوشم می آید
[ترجمه گوگل]من پنیر های نرم فرانسه مانند Brie و Camembert را دوست دارم
3. A brie sat on a wooden slab, hardening at the edges.
[ترجمه ترگمان]A روی یک تخته چوبی نشسته بود و لبه آن را سفت می کرد
[ترجمه گوگل]بری روی یک تخته چوبی نشسته و در لبه ها سخت شد
4. Once a Brie has been cut in that state, it will seldom ripen properly.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک بری بری در آن ایالت قطع شد، به ندرت به درستی می رسند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بری در آن کشور بریده شده، به ندرت درست می شود
5. Matzo brie Finding a hot and filling breakfast that's acceptable during the eight days of the Passover isn't easy.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن صبحانه داغ و پر کردن صبحانه که در طول هشت روز از عید پاک قابل قبول است، آسان نیست
[ترجمه گوگل]Matzo Brie پیدا کردن یک صبحانه گرم و پر از غذا که در طول هشت روز پسزمینه قابل قبول است آسان نیست
6. Brie and Camembert are best bought from a cheese shop.
[ترجمه ترگمان]پنیر بری و Camembert از یک مغازه پنیر به بهترین شکل خریداری می شوند
[ترجمه گوگل]بری و کامامبر بهتر از یک فروشگاه پنیر خریداری می شوند
7. There's a pineapple in the refrigerator. Brie?
[ترجمه ترگمان]یه آناناس توی یخچال هست بری؟
[ترجمه گوگل]یک یخ زده در یخچال وجود دارد بری؟
8. You jam your foot on the brie as you hear a horrible crunch from behind the car.
[ترجمه ترگمان]همان طور که صدای خرد شدن horrible از پشت ماشین را می شنوید، پای خود را روی پل می گذارید
[ترجمه گوگل]شما در حالی که صدای وحشتناکی از پشت ماشین می شنوید، پای خود را بر روی بری می بندید
9. I do think that Brie is probably still unknown to you unless you have tried an unpasteurised variety.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که بری بری احتمالا برای شما ناشناخته است، مگر اینکه یک تنوع زیستی را امتحان کرده باشید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که بری احتمالا هنوز به شما معلوم نیست، مگر اینکه شما انواع مختلفی را انتخاب کرده اید
10. Describes brie ? y the concept of EMC and the relationship with medical electrical equipments.
[ترجمه ترگمان]Describes brie؟ ۴ مفهوم EMC و رابطه با تجهیزات الکتریکی پزشکی
[ترجمه گوگل]می گوید brie؟ مفهوم EMC و ارتباط با تجهیزات الکتریکی پزشکی
11. Brie cheese cut in half, spread on mascarpone cheese with dry fruit in middle. Keep in fridge 2hours.
[ترجمه ترگمان]پنیر بری به نصف کاهش یافت، پنیر mascarpone را با میوه خشک در وسط پهن کرد دو ساعت در یخچال نگه دارید
[ترجمه گوگل]پنیر بری را به نصف بریزید و بر روی پنیر ماکارپونه با میوه خشک در میانه پخش کنید 2 ساعت در یخچال نگهداری کنید
12. Lighting candles, playing music, brie and wine and grapes, reading tarot and finally fucking. . . for hours on end, the most intense beautiful technicolor sex.
[ترجمه ترگمان]روشن کردن شمع، با پنیر، شراب و انگور، خواندن فال ورق، خواندن فال ورق، خواندن و پایان کار، the و intense که در آن با هم سکس داشتند
[ترجمه گوگل]شمعهای روشنایی، بازی کردن موسیقی، بری و شراب و انگور، خواندن طاروت و در نهایت لعنت کردن برای ساعت ها در پایان، شدید ترین جنس تکنیکولور زیبا
13. Traditional cheesemaking skills give our brie its soft, supple, creamy texture.
[ترجمه ترگمان]مهارت های سنتی cheesemaking، بافت نرم و نرم و نرم خود را به ما می دهند
[ترجمه گوگل]مهارت های سنتی تولید پنیر ما بری را بافت نرم، نرم و کرم می دهد
14. The funding programs on polymer science have been brie fly introduced.
[ترجمه ترگمان]برنامه های تامین بودجه در علوم پلیمر به صورت brie معرفی شده اند
[ترجمه گوگل]برنامه های بودجه در زمینه علوم پلیمری، معرفی شده اند