1. I don't permit to cast aspersions on my friend.
[ترجمه ترگمان]من اجازه ندارم که به دوستم توهین کنم
[ترجمه گوگل]من مجاز نیستم که بر روی دوستم بازی کنم
2. No one is casting aspersions on you or your men, Major.
[ترجمه ترگمان] هیچ کس به تو یا مردای تو توهین نمیکنه، سرگرد
[ترجمه گوگل]هیچ کس در مورد شما و یا مردان شما، عمده، ریخته است
3. How dare you cast aspersions on my wife's character!
[ترجمه ترگمان]چطور جرات می کنی با شخصیت زن من هتک حرمت کنی؟
[ترجمه گوگل]چطور جرات می کنی بروی شخصیت همسرت بازی کنی؟
4. I strongly resent such unwarranted aspersions.
[ترجمه ترگمان]من شدیدا از این هتک حرمت عصبانیم
[ترجمه گوگل]من به شدت از چنین انحرافات غیرقابل انکار انتقاد می کنم
5. I wouldn't want to cast aspersions on your honesty.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با صداقت شما هتک حرمت کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم که بر روی صداقت تو بازی کنی
6. Why did he cast aspersions upon us?
[ترجمه ترگمان]چرا اون به ما توهین کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا او به ما حمله کرد؟
7. His opponents cast aspersions on his patriotism.
[ترجمه ترگمان]مخالفان او به خاطر میهن پرستی خود aspersions می کردند
[ترجمه گوگل]مخالفان او در وطن پرستی خود را پرورش دادند
8. I don't permit you to cast aspersions on my friend.
[ترجمه ترگمان]به تو اجازه نمی دهم که از دوست من تجاوز کنی
[ترجمه گوگل]من اجازه نمیدهم که بر روی دوستم بازی کنم
9. Criticism of a verdict which casts aspersions on the integrity of jurors may, of course, attract libel actions on that score.
[ترجمه ترگمان]انتقاد از رای هیات منصفه که بر انسجام هیات منصفه تاثیر می گذارد، البته ممکن است اعمال تهمت و افترا را در این مورد به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]البته انتقاد از یک حکم که باعث بروز یکپارچگی اعضای هیئت منصفه می شود، مطمئنا اقدامات خفیفی را در این مورد به دست می آورد
10. Another implication of the artisanal loaf is the aspersion it casts upon systematic production baking.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از implication قرص نانی این است که به تولید سیستماتیک پخت کمک می کند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نکات کلاه گمشده، پراکندگی آن است که بر تولید پختگی سیستماتیک اثر می گذارد
11. We hope the reader is aspersion of this plant new young plant, fertilization sincerely, let it spend again and again of numerous Xie Mao, fructification.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که خواننده به این گیاه جوان جدید، بارور سازی و بارور سازی بپردازد، اجازه دهد دوباره و دوباره از Xie numerous، fructification، خرج کند
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم خواننده این گیاه جوان گیاه جدید را بپوشاند، و از نظر سقط جنین، مجددا مجددا از چندین گیاهخواری، کشت و زرع درآورد
12. Jupiter, to wipe off this aspersion, declared another lottery, for mortals singly and exclusively of the gods.
[ترجمه ترگمان]مشتری، برای پاک کردن این تهمت، بخت آزمایی دیگری اعلام کرد، برای انسان های فانی به تنهایی و منحصرا از خدایان
[ترجمه گوگل]مشتری، برای پاک کردن این پرنده، یک قرعه کشی دیگر را، برای ملک ها به تنهایی و به طور انحصاری از خدایان اعلام کرد
13. We cast no aspersion on the man or his program. Mr. Obama, in his short career, has not strongly associated himself with any policy idea.
[ترجمه ترگمان]به این مرد و یا به برنامه او توهین نکردیم آقای اوباما، در دوران کوتاه خود، به شدت خود را با هیچ ایده سیاسی مرتبط نکرده است
[ترجمه گوگل]ما بر روی انسان و یا برنامه او هیچ تلاشی نمی کنیم آقای اوباما، در کوتاه مدت خود، خود را به شدت به هیچ ایده سیاستی وابسته است