کلمه جو
صفحه اصلی

colorist


معنی : نقاش، رنگ زن
معانی دیگر : رنگ آمیز، رنگرز

انگلیسی به فارسی

رنگ‌زن، نقاش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a painter whose employment of color is a principal means of artistic communication.

(2) تعریف: a hairdresser who specializes in dyeing hair different colors.

• person who uses color

مترادف و متضاد

نقاش (اسم)
painter, drawer, colorist

رنگ زن (اسم)
colorist

جملات نمونه

1. I didn't know that you were such a colorist.
[ترجمه ترگمان]نمی دانستم شما نقاش هستید
[ترجمه گوگل]من نمی دانستم که شما چنین رنگارنگ هستید

2. A colorist of remarkable intensity, Hong Lei arranges his motifs with a highly disciplined sense of composition.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از شدت قابل توجه، هنگ کنگ نقش و نگارها را با یک حس دقیق از ترکیب هماهنگ می کند
[ترجمه گوگل]هنری با شدت قابل ملاحظه، هنگ لو، نقاشان خود را با یک دیدگاه بسیار متناسب ترکیب می کند

3. The colorist called the color "chocolate with yellow brown touches" which right away sounded perfect, especially with her French accent.
[ترجمه ترگمان]The این رنگ را \"شکلات با touches زرد رنگ\" خواند که درست به نظر می رسید، به خصوص با لهجه فرانسوی اش
[ترجمه گوگل]رنگارنگ رنگ 'شکلات با لکه های قهوه ای زرد' نامیده می شود که به راحتی صدایی به نظر می رسد، مخصوصا با لهجه فرانسوی اش

4. The designer, colorist, and art director are all different roles. They break each role apart into specialties.
[ترجمه ترگمان]طراح، colorist و مدیر هنری همگی نقش های متفاوتی دارند آن ها هر نقش را جدا از تخصص می شکنند
[ترجمه گوگل]طراح، رنگارنگ و مدیر هنری همه نقشهای مختلفی دارند آنها هر نقش را جدا از تخصص می بینند

5. Celebrated designer and renowned colorist Sasha Kagan has created a distinctive crochet reference that showcases her unique sensibility.
[ترجمه ترگمان]طراح مشهور و شهرت مشهور ساشا کاگان مرجع قلاب بافی متمایزی را ایجاد کرده است که حساسیت منحصر به فرد او را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]طراح برجسته و رنگارنگ مشهور ساشا کگان، یک مرجع بافندگی متمایز را ایجاد کرده است که حساسیت منحصر به فرد او را نشان می دهد

6. If your colorist pulls out a crochet hook and a plastic cap, reschedule with someone else.
[ترجمه ترگمان]اگر نقاش شما قلاب قلاب دوزی و کلاه پلاستیکی را بیرون می کشد، با کس دیگری قرار مدار می گذارد
[ترجمه گوگل]اگر رنگارنگ شما یک قلاب قلاب بافی و یک کلاه پلاستیکی را بیرون بیاورد، با دیگران مجددا برنامه ریزی کنید

7. Colorist; Chairman of CLIMAT Inc. Color Planning Center; Guest professor of Musashino Art University.
[ترجمه ترگمان]colorist؛ رئیس مرکز برنامه ریزی رنگ شرکت climat؛ استاد مهمان دانشگاه هنر Musashino
[ترجمه گوگل]Colorist؛ رئیس مرکز برنامه ریزی رنگ CLIMAT؛ مهمان استاد دانشگاه هنر Musashino

8. We asked celebrity colorist and blonde expert Rick Wellman of Patrick Melville Salon in New York what it takes to get the perfect blonde hair color -- and he should know!
[ترجمه ترگمان]ما از colorist celebrity و متخصص blonde ریک Wellman از سالن سینما Patrick Melville در نیویورک پرسیدیم که چه چیزی برای به دست آوردن یک رنگ موی بلوند مناسب لازم است - - و او باید بداند!
[ترجمه گوگل]ما از ریک ولمن متخصص رنگارنگ و متخصص ورزش از Patrick Melville Salon در نیویورک خواسته شد تا رنگ موهای بلوند کامل را بدست آورد - و او باید بداند!

9. I am mostly a colorist and I believe that abstractions with some narrative content are the most interest to me.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر طرفدار colorist و اعتقاد دارم که انتزاعی بودن با برخی محتوای داستانی جالب تر از همه است
[ترجمه گوگل]من بیشتر رنگارنگ هستم و معتقدم که انتزاعها با برخی از محتوای روایت بیشتر برای من اهمیت دارند

10. That flaming red?I mean. I swear her colorist is masochistic.
[ترجمه ترگمان]اون قرمزه؟ منظورم ای نه که به خدا که نقاش او masochistic
[ترجمه گوگل]این شعلهور قرمز؟ منظورم اینه من قسم می خورم که رنگین کمان او مضر است

11. The colorist is the person who knows at once how to analyze a color, when it sees it in nature, and can say, for instance: that green-grey is yellow with black and blue, etc.
[ترجمه ترگمان]The فردی است که زمانی می داند چگونه یک رنگ را تجزیه و تحلیل کند، زمانی که آن را در طبیعت می بیند و می تواند بگوید، به عنوان مثال: سبز - خاکستری با سیاه و آبی و غیره
[ترجمه گوگل]Colorist فردی است که در یک زمان چگونه می تواند تجزیه و تحلیل رنگ را زمانی که آن را در طبیعت می بیند و می تواند بگوید، به عنوان مثال که سبز خاکستری زرد با سیاه و آبی، و غیره است

12. How do I become a Colorist?
[ترجمه ترگمان]من چطور تبدیل به یه \"colorist\" شدم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم به یک Colorist تبدیل شوم؟

13. Put the X-Men, and women, in evening dress instead of uniform and try to tell them apart before the colorist gets to them.
[ترجمه ترگمان]مردان و زنان را در لباس شب به جای یونیفورم بگذارید و سعی کنید قبل از اینکه colorist به آن ها برسد، آن ها را از هم جدا کنید
[ترجمه گوگل]مردان ایکس و زنان را در لباس عروسی به جای یکنواخت قرار دهید تا قبل از اینکه رنگ آمیز به آنها برسد، آنها را از هم جدا کنید

14. Take a cue from Kelly Ripa, who added ashy-blond strands to her soft caramel base color. To get the same effect with brown hair, ask your colorist for hazelnut or amber highlights.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه از کلی Ripa را بردارید، که رشته های خاکستری به رنگ پایه کارامل را اضافه می کند برای اینکه همان تاثیر را با موهای قهوه ای داشته باشید، از colorist برای هایلایت ها یا هایلایت های کهربایی درخواست کنید
[ترجمه گوگل]یک ردیف از کلی ریپا، که رشته های خاکستری بور را به رنگ پایه کاراملی نرم خود اضافه کرده است برای گرفتن اثر مشابه با موهای قهوه ای، رنگارنگ خود را برای برجسته های فندق یا روشنایی بپرسید


کلمات دیگر: