کلمه جو
صفحه اصلی

briefless


معنی : بی موکل، بی کار، بی مراجعه
معانی دیگر : (در مورد وکیل دادگستری) بی مشتری، بی موکل درمورد وکیل

انگلیسی به فارسی

بیکار، بی‌مراجعه، بی‌موکل (درمورد وکیل)


انگلیسی به انگلیسی

• lacking clients (referring to a lawyer)

مترادف و متضاد

بی موکل (صفت)
briefless

بی کار (صفت)
idle, unemployed, briefless, workless, vacant

بی مراجعه (صفت)
briefless


کلمات دیگر: