1. The commercialization of football has turned it from a sport into a business.
[ترجمه ترگمان]تجاری سازی فوتبال آن را از یک ورزش به یک کسب وکار تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]تجاری سازی فوتبال آن را از یک ورزش به یک کسب و کار تبدیل کرده است
2. The growth of labour productivity and commercialization eased some of these problems.
[ترجمه ترگمان]رشد بهره وری نیروی کار و تجاری سازی برخی از این مشکلات را کاهش داد
[ترجمه گوگل]رشد بهره وری کار و تجاری سازی برخی از این مشکلات را کاهش داد
3. In short, the commercialization of the Internet promises to produce profound transformation of business and economic forces in the global marketplace.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، تجاری سازی اینترنت وعده تبدیل عمیق نیروهای تجاری و اقتصادی در بازار جهانی را می دهد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، تجاری شدن اینترنت وعده داده است که تحول عمیق نیروهای تجاری و اقتصادی در بازار جهانی را به وجود آورد
4. Outside the immediate area of commercialization, however, another phenomenon appeared.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خارج از منطقه تجاری سازی، پدیده دیگری پدیدار شد
[ترجمه گوگل]با این حال، خارج از فضای تجاری تجاری، پدیده دیگری ظاهر شد
5. Tapestry Tapestry is a traditional craft but its commercialization in Madeira is fairly recent.
[ترجمه ترگمان]Tapestry Tapestry یک کشتی سنتی است اما تجاری سازی آن در Madeira نسبتا جدید است
[ترجمه گوگل]ملیله ملیت یک صنایع سنتی است اما تجاری شدن آن در Madeira نسبتا اخیر است
6. The commercialization of the press With time, the intimate relationship described above was to go through periods of stress and change.
[ترجمه ترگمان]تجاری سازی مطبوعات با زمان، رابطه صمیمی که در بالا توضیح داده شد این بود که از طریق دوره های استرس و تغییر حرکت کند
[ترجمه گوگل]تجارتی مطبوعات با گذشت زمان، روابط صمیمانه در بالا توضیح داده شده است که از طریق دوره های استرس و تغییر تغییر کند
7. It includes commercialization of generic software and software for both.
[ترجمه ترگمان]آن شامل تجاری سازی نرم افزار و نرم افزار عمومی برای هر دو است
[ترجمه گوگل]این شامل تجاری سازی نرم افزار و نرم افزار عمومی برای هر دو است
8. My father considered the commercialization of Christmas to be a sacrilege.
[ترجمه ترگمان]پدرم تجاری سازی کریسمس را به عنوان یک توهین به مقدسات در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]پدرم تجسسی از کریسمس را مقدس دانست
9. Sports broker is the output of professionalisation and commercialization of sport.
[ترجمه ترگمان]کارگزار ورزشی خروجی of و تجاری سازی ورزش است
[ترجمه گوگل]کارگزار ورزشی نتیجه حرفه ای سازی و تجاری سازی ورزش است
10. A treatment method for carbazole violet commercialization is presented.
[ترجمه ترگمان]یک روش درمانی برای تجاری سازی بنفشه بنفش ارائه شده است
[ترجمه گوگل]روش درمان برای تجاری سازی بنفش کربازول ارائه شده است
11. Full - scale commercialization of high - temperature cells will not be possible.
[ترجمه ترگمان]تجاری سازی کامل سلول های با دمای بالا ممکن نخواهد بود
[ترجمه گوگل]بازاریابی کامل در سلولهای با درجه حرارت بالا امکان پذیر نخواهد بود
12. There are three characteristics - liberalization, internationalization and commercialization on such evolution.
[ترجمه ترگمان]سه ویژگی - آزادسازی، بین المللی سازی و تجاری سازی در چنین evolution وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه ویژگی وجود دارد: آزاد سازی، بین المللی کردن و تجاری سازی در چنین تکامل
13. It is the machining precision that limits the commercialization and industrialization of the Parallel Machine Tools (PMTs) greatly.
[ترجمه ترگمان]آن دقت ماشین کاری است که تجاری سازی و صنعتی سازی ابزارهای ماشینی موازی (PMTs)را محدود می سازد
[ترجمه گوگل]این دقت ماشینکاری است که محدودیت تجاری و صنعتی سازی ابزارهای موازی ماشین (PMT) را تا حد زیادی محدود می کند
14. First commercialization application just is knitted make sock and parachute.
[ترجمه ترگمان]اولین کاربرد تجاری، بافتن جوراب و چترنجات است
[ترجمه گوگل]اولین نرم افزار تجاری سازی فقط بافتن جوراب و چتر نجات است