کلمه جو
صفحه اصلی

brooch


معنی : سوراخ کن، گل سینه، سنجاق کراوات، سنجاق سینه، سنجاق، سنجاق مدال و زینت الات زنانه
معانی دیگر : سنجاق بزرگ سینه، گل یقه ی زنانه، باسنجاق سینه مزین کردن، باسنجاق اراستن

انگلیسی به فارسی

سنجاق سینه، گل سینه، با سنجاق‌سینه مزین کردن، با سنجاق آراستن


انگلیسی به انگلیسی

• pin, clasp
a brooch is a small piece of jewellery which you attach to your clothing.

اسم ( noun )
• : تعریف: a piece of jewelry attached to clothing with a pin or clasp.
مترادف: breastpin, chatelaine, pin
مشابه: clip, jewelry, ornament, stickpin

مترادف و متضاد

سوراخ کن (اسم)
borer, awl, perforator, brooch, pecker

گل سینه (اسم)
brooch, ball flower

سنجاق کراوات (اسم)
brooch, broach, scarf pin, tiepin

سنجاق سینه (اسم)
brooch, preen, scatter pin

سنجاق (اسم)
pin, ouch, brooch

سنجاق مدال و زینت الات زنانه (اسم)
brooch

ornamental pin


Synonyms: bar pin, breastpin, clip, cluster, jewelry


جملات نمونه

1. A silver brooch was pinned to her lapel.
[ترجمه ترگمان]یک سنجاق سینه نقره ای به یقه او سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]یک بروشور نقره ای به لنگه او متصل بود

2. The brooch has little intrinsic value.
[ترجمه ترگمان]این سنجاق سینه ارزش ذاتی کمی دارد
[ترجمه گوگل]این بروشور دارای ارزش ذاتی است

3. She wore a small silver brooch.
[ترجمه ترگمان]یک سنجاق سینه کوچک نقره ای پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک بروشور کوچک نقره ای را پوشید

4. The clasp of my brooch is broken.
[ترجمه ترگمان]گیره سنجاق سینه من شکسته
[ترجمه گوگل]کلاه بروشور من شکسته است

5. The brooch is a family heirloom which came down to her from her great - grandmother .
[ترجمه ترگمان]سنجاق سینه یک ارثیه خانوادگی است که از مادر بزرگش به او رسیده بود
[ترجمه گوگل]این بروش یک مجسمه خانوادگی است که از مادربزرگ بزرگش به او رسیده است

6. Her brooch caught the rays of the setting sun.
[ترجمه ترگمان]سنجاق سینه دم غروب بود
[ترجمه گوگل]بروش او اشعه های خورشید را گرفت

7. a jewelled brooch with a pattern resembling the sun.
[ترجمه ترگمان]یک سنجاق سینه جواهر نشان با الگویی شبیه به خورشید
[ترجمه گوگل]یک دستبند نگین دار با الگوی شبیه به خورشید

8. That little girl is wearing a cameo brooch.
[ترجمه ترگمان]آن دختر کوچک سنجاق سینه را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]این دختر کوچولو دارای یک گلدان قهوه ای است

9. The brooch dates back to the fourth century BC.
[ترجمه ترگمان]این سنجاق سینه به قرن چهارم پیش از میلاد باز می گردد
[ترجمه گوگل]این گلدان به قرن چهارم قبل از میلاد می رسد

10. She pinned a large amethyst brooch to her lapel.
[ترجمه ترگمان]سنجاق سینه بزرگی به یقه کتش سنجاق کرد
[ترجمه گوگل]او یک دستبند وسیله نقلیه بزرگ را به لاله اش بست

11. She was wearing a small silver brooch.
[ترجمه ترگمان]یک سنجاق سینه کوچک نقره ای پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او دستبند نقره کوچک پوشید

12. Similar patterns are discernible with other brooch types, although there has been less detailed research.
[ترجمه ترگمان]الگوهای مشابهی با سایر انواع سنجاق سینه قابل تشخیص هستند، اگرچه تحقیقات دقیقی در این زمینه انجام شده است
[ترجمه گوگل]الگوهای مشابه با سایر انواع بروش قابل تشخیص هستند، هرچند تحقیقات کمتر دقیق صورت گرفته است

13. After some reflection she removed the brooch, but retained the small, black stud ear-rings.
[ترجمه ترگمان]پس از کمی تفکر سنجاق سینه را برداشت، اما گوشی کوچک و سیاه و سیاه را نگه داشت
[ترجمه گوگل]پس از برخی از بازتاب او بروشس را برداشت، اما گوشواره های کوچک و سیاه و سفید را حفظ کرد

14. Item 9: is a rare brooch, I have never seen so complete a version until now.
[ترجمه ترگمان]مورد ۹: یک سنجاق سینه نادر است، من هرگز آن را تا به حال ندیده بودم
[ترجمه گوگل]ماده 9 یک بروشور نادر است، من تا به حال تاکنون هیچ نسخه کامل ندیده ام

پیشنهاد کاربران

گل/سنجاق بزرگ سینه ( زنانه )

a brooch set with rubies and pearls


کلمات دیگر: