(خودمانی) وانمود کردن، به خود بستن، غلو کردن
put it on
(خودمانی) وانمود کردن، به خود بستن، غلو کردن
انگلیسی به انگلیسی
• pretend, feign; exaggerate
جملات نمونه
1. He rolled up the map and put it on the desk.
[ترجمه Maryam] او نقشه را رول کرد و روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]نقشه را لوله کرد و روی میز گذاشت[ترجمه گوگل]او نقشه را روی میز گذاشت و آن را روی میز گذاشت
2. If you can't control your dog, put it on a lead!
[ترجمه ترگمان]اگر نمی توانی سگت را کنترل کنی، آن را روی یک سرنخ بگذارید!
[ترجمه گوگل]اگر شما نمی توانید سگ خود را کنترل کنید، آن را در یک سرب قرار دهید!
[ترجمه گوگل]اگر شما نمی توانید سگ خود را کنترل کنید، آن را در یک سرب قرار دهید!
3. I'll put it on your tab and you can pay tomorrow.
[ترجمه ترگمان]من حساب تو را می دهم و فردا هم می توانی پول بدهی
[ترجمه گوگل]من آن را در برگه خود قرار داده ام و شما می توانید فردا پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]من آن را در برگه خود قرار داده ام و شما می توانید فردا پرداخت کنید
4. Shake up the salad - dressing before you put it on.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه روشنش کنی لباس salad رو تکون بده
[ترجمه گوگل]سالاد را لرزش کنید - قبل از اینکه آن را روی آن بگذارید، لباس پوشیدن کنید
[ترجمه گوگل]سالاد را لرزش کنید - قبل از اینکه آن را روی آن بگذارید، لباس پوشیدن کنید
5. We put it on and everybody said 'Oh it's a brilliant production'.
[ترجمه ترگمان]ما این کار رو کردیم و همه گفتن که اوه، یه تولید فوق العاده است
[ترجمه گوگل]ما آن را گذاشتهایم و همه گفتند: 'اوه، یک تولید درخشان است'
[ترجمه گوگل]ما آن را گذاشتهایم و همه گفتند: 'اوه، یک تولید درخشان است'
6. They rolled out the barrel and put it on the truck.
[ترجمه ترگمان]آن ها لوله را لوله کردند و آن را روی کامیون گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها بشکه را برداشته و آن را در کامیون قرار داده اند
[ترجمه گوگل]آنها بشکه را برداشته و آن را در کامیون قرار داده اند
7. Put it on the shelf above.
[ترجمه ترگمان] بذارش رو قفسه بالا
[ترجمه گوگل]آن را در قفسه بالا قرار دهید
[ترجمه گوگل]آن را در قفسه بالا قرار دهید
8. Can I put it on my tab?
[ترجمه ترگمان]میشه بزاریش رو حسابم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم آن را در برگه من قرار دهم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم آن را در برگه من قرار دهم؟
9. Remove the dough from the bowl and put it on a floured surface.
[ترجمه ترگمان]خمیر را از کاسه بردارید و آن را روی سطح floured قرار دهید
[ترجمه گوگل]خمیر را از کاسه جدا کنید و آن را روی سطح فلور قرار دهید
[ترجمه گوگل]خمیر را از کاسه جدا کنید و آن را روی سطح فلور قرار دهید
10. Put it on my account please.
[ترجمه ترگمان] بذارش به حساب من، خواهش می کنم
[ترجمه گوگل]لطفا آن را در حساب من قرار دهید
[ترجمه گوگل]لطفا آن را در حساب من قرار دهید
11. The tent-pole bag was torn, so I put it on one side with the sewing kit.
[ترجمه ترگمان]کیف تیرک چادر پاره شده بود و من آن را کنار جعبه خیاطی قرار دادم
[ترجمه گوگل]کیسه چادر شلوار پاره شده بود، بنابراین من آن را با یک کیت دوختم
[ترجمه گوگل]کیسه چادر شلوار پاره شده بود، بنابراین من آن را با یک کیت دوختم
12. She could put it on, like a posh accent, but it didn't come naturally to her.
[ترجمه ترگمان]او می توانست آن را مثل یک لهجه شیک پوشه بگذارد، اما طبیعی به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او می تواند آن را مانند یک لهجه ظریف قرار دهد، اما به طور طبیعی به او نمی رسد
[ترجمه گوگل]او می تواند آن را مانند یک لهجه ظریف قرار دهد، اما به طور طبیعی به او نمی رسد
13. He reached for his black hood and put it on.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و کلاهش را روی سرش گذاشت
[ترجمه گوگل]او برای کاپوت سیاه خود رسیده و آن را گذاشته است
[ترجمه گوگل]او برای کاپوت سیاه خود رسیده و آن را گذاشته است
14. He did not put it on until he was sure that Reagan was going to wear his overcoat.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که مطمئن شد ریگان پالتو خود را بپوشد، آن را به دست نیاورد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که اطمینان نداشت که ریگان قصد پوشیدن پیراهنش را نداشته باشد، قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که اطمینان نداشت که ریگان قصد پوشیدن پیراهنش را نداشته باشد، قرار نگرفت
پیشنهاد کاربران
تظاهر کردن
الکی انجام دادن
ادا در آوردن
الکی انجام دادن
ادا در آوردن
کلمات دیگر: