کلمه جو
صفحه اصلی

bulbar


معنی : پیازی، پیاز دار
معانی دیگر : وابسته به پیاز مغز تیره (یا مغز حرام)، وابسته به بصل النخاع

انگلیسی به فارسی

پیازدار، پیازی


انگلیسی به انگلیسی

• in the form of a bulb

مترادف و متضاد

پیازی (صفت)
bulbar, bulbous

پیاز دار (صفت)
bulbar, bulbous, lyonnaise

جملات نمونه

1. A lawyer whose son was hospitalized with bulbar polio worked in the hospital kitchen scrubbing the floors.
[ترجمه ترگمان]وکیلی که پسرش با bulbar فلج اطفال در بیمارستان بیمارستان کار می کرد، در آشپزخانه بیمارستان کار می کرد
[ترجمه گوگل]یک وکیل که پسرش در بیمارستان بستری شده با فلج اطفال بیمارستان مشغول به کار در آشپزخانه بیمارستان بود، در حالی که کف اتاق را خیس کرده بود

2. The bulbar conjunctiva was obtained by impression cytology, and the microstructure of conjunctiva was observed under the scanning electron microscopy.
[ترجمه ترگمان]The conjunctiva به وسیله cytology impression بدست آمد و ریزساختار of تحت میکروسکوپ الکترونی روبشی مشاهده شد
[ترجمه گوگل]پیوند قرنیه با سیتولوژی تصور به دست آمد و میکروسکوپ الکترونی اسکن میکروسکوپ الکترونی را مشاهده کرد

3. Bulbar flowers basically is produced distributing to wait in channelcloud county, door a mountainous area.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی گل های Bulbar توزیع شده است تا در بخش channelcloud، در یک منطقه کوهستانی منتظر بمانند
[ترجمه گوگل]گل گلاب به طور عمده تولید می شود توزیع برای صبر در شهرستان کاننکلاود، درب منطقه کوهستانی

4. Incisions in sclera and bulbar conjunctiva were stitched up.
[ترجمه ترگمان] incisions \"تو\" sclera \"و\" bulbar conjunctiva \"بخیه زده بودن\"
[ترجمه گوگل]انقباضات در ستون فقرات اسکلرا و گلبول قرمز بود

5. Some changes such as secretions, bulbar conjunctival congestion, corneal edema, anterior chamber inflammation and crystal body nubecula did not appear.
[ترجمه ترگمان]برخی تغییرات مانند ترشح، گرفتگی بینی، تورم، تورم اتاق جلویی و تورم بدنه کریستال ظاهر نشدند
[ترجمه گوگل]برخی از تغییرات مانند ترشحات، گرفتگی کوانتومی Bulbar، ادم قرنیه، التهاب اتاق قدامی و nubecula بدن بلور دیده نمی شود

6. Bulbar conjunctiva may act as a local lymph node of Mooren's ulcer.
[ترجمه ترگمان]Bulbar conjunctiva ممکن است به عنوان غدد لنفاوی محلی زخم Mooren عمل کند
[ترجمه گوگل]التهاب Bulbar ممکن است به عنوان یک گره لنفاوی محلی زخم Mooren عمل کند

7. The other manifestations included changes of the limbs, bulbar conjunctiva hyperemia, lesion of oral mucous membrane, erythra, deradenoncus and coronary arteriectasis.
[ترجمه ترگمان]دیگر انواع تظاهرات شامل تغییر شکل اندام ها، bulbar conjunctiva hyperemia، lesion غشا مخاطی، erythra، deradenoncus و arteriectasis coronary است
[ترجمه گوگل]تظاهرات دیگر شامل تغییر اندام، هیپر متیل ملتحمه گلولهای، ضایعه غشای مخاطی دهان، اریتره، ددرنوکوس و آترواسکلروز عروق کرونر بود

8. Bulbar muscles are often involved the whole body can affect other muscle groups, vulnerable to upper respiratory tract infection and other reasons, induced myasthenic crisis.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های Bulbar اغلب درگیر تمام بدن هستند و می توانند بر دیگر گروهه ای عضلانی، آسیب پذیر در برابر عفونت دستگاه تنفسی فوقانی و دلایل دیگر، دچار بحران myasthenic شوند
[ترجمه گوگل]عضلات لوبار اغلب درگیر تمام بدن می تواند بر روی گروه های دیگر عضلانی، آسیب پذیر به عفونت های دستگاه تنفسی فوقانی و سایر دلایل، منجر به بحران میستنیک می شود

9. Familiar with: central vertigo, peripheral vertigo ; bulbar palsy, pseudobulbar palsy.
[ترجمه ترگمان]آشنایی با: سرگیجه مرکزی، سرگیجه، سرگیجه، فلج فلج، فلج فلج
[ترجمه گوگل]آشنایی با سرگیجه مرکزی، سرگیجه محیطی؛ فلج bulbar، فلج pseudobulbar

10. Conclusion Bulbar conjunctiva may act as a local lymph node of Mooren's ulcer.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Bulbar conjunctiva ممکن است به عنوان غدد لنفاوی محلی زخم Mooren عمل کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: گلبول قرمز ممکن است به عنوان یک گره لنفاوی موضعی زخم مورن عمل کند

11. Conclusion Visual acuity below light sense, bulbar conjunctival edema, subconjunctival hemorrhage, hypotension and hyphema are the basis of diagnosis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری acuity بصری زیر معنی نور، تورم conjunctival، hemorrhage subconjunctival، hypotension و hyphema اساس تشخیص هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بینایی، حساسیت نوری، ادم ناگهانی التهابی، خونریزی زیربنژینکتیو، افت فشار خون و هیپم اساس تشخیص است

12. The effects of acupuncture on BP, microcirculation of bulbar conjunctiva and hemorheology in spontaneous hypertension rats(SHR)were observed.
[ترجمه ترگمان]اثرات طب سوزنی بر BP، microcirculation of conjunctiva و hemorheology در موش های دارای فشار خون خودی (SHR)مشاهده شد
[ترجمه گوگل]اثرات طب سوزنی بر روی BP، میکروسیکولاسیون ملانوسیت Bulbar و هموراژیولوژی در موش های با فشار خون بالا (SHR) مشاهده شد

13. Conclusion:To IRS Patients, Nail Fold Microcirculation and Bulbar Conjunctiva Microcirculation have dysfunction from the middle to the bad.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: برای IRS، Nail، Nail و Bulbar conjunctiva Microcirculation از میانه تا بد اختلال عملکرد دارند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در بیماران IRS، Microcirculation مایع گرد و غبار ناگهانی و غیرفعال دارای اختلال عملکردی از میانه تا بد است

14. Bulbar paralysis is a common stubborn and severe disease in department of neurology, including true paralysis and pseudoparalysis.
[ترجمه ترگمان]فلج Bulbar یک بیماری شایع و سخت در بخش عصب شناسی از جمله فلج واقعی و pseudoparalysis است
[ترجمه گوگل]فلج بلب بور یک بیماری رایج و شدید در بخش مغز و اعصاب، از جمله فلج حاد و پوسیدگی است


کلمات دیگر: