کلمه جو
صفحه اصلی

attainment


معنی : دست یابی، نیل، عادت، اکتساب، حصول
معانی دیگر : به دست آوری، کسب، رسیدن به، فضیلت، کمال، هرچیز دستیابی شده در اثر کوشش، مهارت، هنر

انگلیسی به فارسی

حصول، نیل، دست یابی، اکتساب، عادت


دست‌یابی، نیل، حصول، اکتساب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of attaining.
مترادف: accomplishment, achievement, fulfillment, obtaining, realization
مشابه: acquisition, arrival, gaining

(2) تعریف: something attained; achievement; accomplishment.
مترادف: accomplishment, achievement, feat, success
مشابه: acquisition, act, deed

• achievement, fulfillment; ability
the attainment of something is the achieving of it; a formal word.
an attainment is a skill you have learned, or something you have achieved; a formal word.

مترادف و متضاد

دست یابی (اسم)
access, achievement, attainment

نیل (اسم)
attainment, accession, indigo, bluing, blueing

عادت (اسم)
attainment, addiction, wont, acquirement, habit, practice, custom, tradition, use, consuetude, rule, rut, habitude, praxis, folkways

اکتساب (اسم)
attainment, acquisition, inception

حصول (اسم)
reach, gain, attainment, acquisition, recovery, procuration

achievement, accomplishment


Synonyms: acquirement, acquisition, arrival, completion, feat, finish, fulfillment, gaining, getting, obtaining, procurement, reaching, realization, reaping, securing, succeeding, winning


Antonyms: failure, forfeit, loss, miss, surrender


جملات نمونه

the attainment of independence

دستیابی به استقلال


Everyone admired her personal attainments.

همه فضایل فردی او را ستودند.


1. the attainment of independence
دستیابی به استقلال

2. the gradual attainment of true enlightenment
دستیابی تدریجی به وارستگی راستین

3. The attainment of the success is not easy.
[ترجمه ترگمان]کسب موفقیت آسان نیست
[ترجمه گوگل]دستیابی به موفقیت آسان نیست

4. Satisfaction lies in the effort, not in the attainment. Full effort is full victory. Mahatma Gandhi
[ترجمه ترگمان]رضایت در تلاش و نه در کسب موفقیت نهفته است تلاش کامل، پیروزی کامل است مهاتما گاندی
[ترجمه گوگل]رضایت در تلاش نه در دستیابی به اهداف است تلاش کامل پیروزی کامل است مهاتما گاندی

5. We congratulated her upon her attainment to so great an age.
[ترجمه ترگمان]ما به او برای رسیدن به سن و سال او تبریک می گفتیم
[ترجمه گوگل]ما او را پس از رسیدن به عصر بسیار بزرگ به او تبریک گفتیم

6. The attainment of his ambitions was still a dream.
[ترجمه ترگمان]تحقق آرزوهای او هنوز رویایی بود
[ترجمه گوگل]دستیابی به جاه طلبی های او هنوز یک رویا بود

7. The attainment of her ambitions was still a dream.
[ترجمه ترگمان]تحقق آرزوهای او هنوز رویایی بود
[ترجمه گوگل]دستیابی به جاه طلبی های او هنوز یک رویا بود

8. A total of 71 percent of the full attainment range sample obtained the correct answer.
[ترجمه ترگمان]در مجموع ۷۱ درصد از نمونه کامل موفق پاسخ صحیح را بدست آورد
[ترجمه گوگل]در مجموع 71 درصد از کل نمونه های دستیابی به پاسخ درست دریافت شد

9. For each attainment target we have recommended statements of attainment and programmes of study at up to levels.
[ترجمه ترگمان]برای هر هدف کسب موفقیت، ما اظهارات دستیابی و برنامه های مطالعه در سطوح بالاتر را توصیه کرده ایم
[ترجمه گوگل]برای هر هدف رسیدن ما اظهارات رسیدن به اهداف و برنامه های تحصیلی را به سطوح بالاتر توصیه می کنیم

10. Attainment target 3: A growing ability to construct and convey meaning in written language matching style to audience and purpose.
[ترجمه ترگمان]Attainment هدف ۳: توانایی رو به رشد برای ساخت و انتقال معنا به سبک تطبیق زبان نوشتاری برای مخاطب و هدف
[ترجمه گوگل]هدف رسیدن 3: توانایی در حال رشد برای ساختن و انتقال معنایی در سبک تطبیق زبان به مخاطب و هدف

11. By formalizing objectives and reviewing their attainment, the care programme approach should improve effectiveness of care.
[ترجمه ترگمان]با تعیین اهداف رسمی و بررسی دستیابی آن ها، رویکرد برنامه مراقبت باید اثربخشی مراقبت را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]با رسمیت دادن اهداف و بررسی دست یابی آنها، رویکرد برنامه مراقبت باید اثربخشی مراقبت را بهبود بخشد

12. Physical maturation is a critical factor in the attainment of continence although emotional factors are of importance particularly in secondary enuresis.
[ترجمه ترگمان]بلوغ فیزیکی عاملی مهم در دستیابی به عصمت است، اگرچه عوامل احساسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند
[ترجمه گوگل]بلوغ فیزیکی عامل مهمی در دستیابی به انسداد است، گرچه عوامل احساسی به ویژه در enureis ثانویه اهمیت دارد

13. If the attainment of self-knowledge were easy, there would be nothing to be gained.
[ترجمه ترگمان]اگر رسیدن به دانش خود آسان بود، چیزی وجود نداشت که بتوان به دست آورد
[ترجمه گوگل]اگر دستیابی به دانش خود آسان بود آسان نیست، هیچ چیز به دست نمی آمد

14. With the attainment of concrete operations, the ability to reason logically about and solve conservation problems emerges.
[ترجمه ترگمان]با دستیابی به عملیات های بتونی، توانایی منطقی منطقی در مورد و حل مشکلات حفاظت از آب پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]با دستیابی به عملیات بتنی، توانایی منطقی منطقی و حل مشکلات حفاظت از محیط زیست پدید می آید

پیشنهاد کاربران

دستاورد

دستیابی
اکتساب


کلمات دیگر: