کلمه جو
صفحه اصلی

donna


معنی : خانم، بانو، عنوان مودبانه بانوان
معانی دیگر : اسم خاص مونث، (عنوان احترام آمیز در ایتالیا که پیش از نام زنان آورده می شود) دانا، علیا مخدره، در ایتالیا عنوان مودبانه بانوان

انگلیسی به فارسی

(در ایتالیا) عنوان مؤدبانه بانوان، بانو، خانم


دونه، بانو، خانم، عنوان مودبانه بانوان


انگلیسی به انگلیسی

• title of courtesy placed before a woman's name (italian); italian lady

مترادف و متضاد

خانم (اسم)
wife, mistress, dame, lady, madam, missy, donna, mademoiselle, dona, gentlewoman, goodwife, signora

بانو (اسم)
mistress, woman, dame, lady, madam, matron, ladyship, donna, dona, gentlewoman, goodwife, grand dame

عنوان مودبانه بانوان (اسم)
donna

جملات نمونه

1. the temperament of a prima donna
تند مزاجی یک خواننده ی درجه یک اپرا

2. Donna might be able to come tomorrow, but it's very unlikely .
[ترجمه ترگمان]دوناجین ممکن بود فردا بیاید، اما خیلی بعید است
[ترجمه گوگل]ممکن است دانا بتواند فردا بیافتد اما بسیار بعید است

3. Donna left school and went to art college .
[ترجمه ترگمان]او مدرسه را ترک کرد و به دانشکده هنر رفت
[ترجمه گوگل]دانا مدرسه را ترک کرد و به کالج هنر رفت

4. Her career began as prima donna with the Royal Carl Rosa Opera Company.
[ترجمه ترگمان]شغل او به عنوان خواننده اول زن در گروه اپرا و اپرای سلطنتی کارل روزا آغاز شد
[ترجمه گوگل]حرفه او شروع به عنوان پرما دونه با شرکت سلطنتی کارل رزا اپرا

5. In her new film, Victoria plays a prima donna television presenter.
[ترجمه ترگمان]در فیلم جدیدش، ویکتوریا نقش یک خواننده زن اول زن را بازی می کند
[ترجمه گوگل]در فیلم جدید وی، ویکتور نقش نخست وزیر تلویزیون prima donna را بازی می کند

6. She's modeling Donna Karan's fall collection.
[ترجمه ترگمان]او مجموعه سقوط Donna را مدلسازی می کند
[ترجمه گوگل]او مدل پاییز مجموعه Donna Karan را مدل می کند

7. Fame and fortune notwithstanding, Donna never forgot her hometown.
[ترجمه ترگمان]با وجود این، او هرگز شهر خود را فراموش نکرد
[ترجمه گوگل]با وجود شهرت و ثروت، Donna هرگز زادگاهش را فراموش نکرده است

8. Donna knew nothing of her husband's involvement with another woman.
[ترجمه ترگمان]دونا از دخالت شوهرش با یک زن دیگر خبر نداشت
[ترجمه گوگل]دانا هیچ ارتباطی با شوهرش با زن دیگری نداشت

9. Donna keeps the office running smoothly .
[ترجمه ترگمان]دوناجین اداره را به نرمی اداره می کند
[ترجمه گوگل]دونا نگه داشتن دفتر در حال اجرا هموار است

10. Donna would not easily forgive Beth's silly attempt to trick her.
[ترجمه ترگمان]دونا به آسانی سعی می کرد که این تلاش احمقانه بت را ببخشد و او را فریب دهد
[ترجمه گوگل]دونا آسان نیست تلاش بیگانه بت برای فریب دادن او را ببخشد

11. Donna could tear your work to pieces, and frequently did.
[ترجمه ترگمان]دوناجین می توانست کار تو را تکه تکه کند و خیلی وقت ها هم همین کار را می کرد
[ترجمه گوگل]دانا می تواند کار شما را به قطعات تقسیم کرده و اغلب انجام دهد

12. Donna did not dare settle herself too comfortably into her seat, in case she fell asleep.
[ترجمه ترگمان]دانا جرات نمی کرد که خود را راحت در صندلیش جا دهد، در صورتی که خوابش برده بود
[ترجمه گوگل]دانا جرأت نمیکرد خودش را به راحتی به صندلیش بسپارد، در صورتی که خوابش بردارد

13. Donna has grown tired of being a model.
[ترجمه ترگمان]دوناجین از مدل بودن خسته شده است
[ترجمه گوگل]دونا از مدل بودن خسته شده است

14. Since the accident, Donna hasn't let the children out of her sight.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که اون اتفاق افتاد، \"دانا\" بچه رو از دید خودش رها نکرده
[ترجمه گوگل]از زمان تصادف، دونا بچه ها را از بین نگذاشته است

15. It's not healthy for Donna to depend on Wayne so much.
[ترجمه ترگمان]برای دوناجین خیلی خوب نیست که به وین این قدر به وین اعتماد داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای دانا به دانستن وین بسیار دشوار نیست


کلمات دیگر: