کلمه جو
صفحه اصلی

dressing table


معنی : میز ارایش، میز اینه دار وکشودار
معانی دیگر : میزتوالت، میز اینه دار وکشودار میزارایش

انگلیسی به فارسی

میز آرایش، میز آینه‌دار و کشودار


میز روتختی، میز ارایش، میز اینه دار وکشودار


انگلیسی به انگلیسی

• table with drawers and a mirror for use in dressing and grooming oneself
in a bedroom, a dressing table is a small table with drawers and a mirror.

مترادف و متضاد

میز ارایش (اسم)
toilet, dresser, dressing table, toilette

میز اینه دار وکشودار (اسم)
dressing table

جملات نمونه

1. She decided to bid for a Georgian dressing table.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که برای یک میز آرایش Georgian پیشنهاد کند
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا برای یک جدول سفارشی گرجستان پیشنهاد دهد

2. I left it on her dressing table with a note.
[ترجمه ترگمان]آن را روی میز آرایش خود گذاشتم
[ترجمه گوگل]من آن را در یک میز اداری خود با یک یادداشت ترک کردم

3. She put them in the dressing table drawer with the belt and then pulled on the new silk nightdress.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را در کشوی میز توالت گذاشت و با آن لباس خواب ابریشمی نو پوشید
[ترجمه گوگل]او با کمربند خود را در کشو میز توالت قرار داد و سپس روی لباس زیر پیراهن ابریشمی کشیده شد

4. Miranda kicked her dressing table, feeling murderous.
[ترجمه ترگمان]میراندا به میز آرایش ضربه زد و احساس آدمکشی کرد
[ترجمه گوگل]میراندا میز روتختی خود را لگد می زد، احساس مرگبار می کند

5. A marble mantle clock made £170; an Edwardian dressing table £240 and an inlaid writing desk £230.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت پوشش مرمری ۱۷۰ پوند و یک میز آرایش Edwardian ۲۴۰ پوند و یک میز تحریر inlaid ۲۳۰ پوند داشت
[ترجمه گوگل]ساعت گوچی سنگ مرمر 170 پوند ساخته شد یک جدول ادواردیج 240 پوند و میز اداری مجهز 230 پوند

6. The dressing table set is made of ivory and there are bottles of hair wash and rose water.
[ترجمه ترگمان]میز آرایش از عاج ساخته شده است و چند بطری آب و گلاب وجود دارد
[ترجمه گوگل]مجموعه جدول سفارشی ساخته شده از عاج است و بطری شستشوی مو و آب گل رز وجود دارد

7. A maid's dressing table with her sewing basket.
[ترجمه ترگمان]یک میز آرایش زنانه با سبد خیاطی او
[ترجمه گوگل]میز روتختی خدمتکار با سبد دوختن

8. She went to the dressing table.
[ترجمه ترگمان]به طرف میز توالت رفت
[ترجمه گوگل]او به میز پانسمان رفت

9. There was a chiffonier, matching bed-tables, a dressing table with a round mirror set between banks of drawers.
[ترجمه ترگمان]یک قفسه، یک میز کوچک، یک میز آرایش، یک میز آرایش با یک آینه گرد که بین دو بانک قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک تختخواب، تخت خوابانده شده، میز تخت خواب با آینه ای گرد که بین باندهای کمربند بود، وجود داشت

10. Leant back on my dressing table to calm down, clutched the handles.
[ترجمه ترگمان]برگشت و روی میز توالت من نشست تا آرام بگیرد، دسته های آن را چنگ زد
[ترجمه گوگل]عقب بر روی میز پانسمان من برای آرام کردن، دستگیره ها را بست

11. She crossed the room to a low dressing table with a gilt-edged mirror above it.
[ترجمه ترگمان]از اتاق خارج شد و آینه کوچکی را با یک آینه مطلا در بالای آن قرار داد
[ترجمه گوگل]او از اتاق به یک جدول کم سواری با یک آینه لبه ی خاردار بالای آن عبور کرد

12. The dressing table revealed nothing and the bed-tables were unremarkable.
[ترجمه ترگمان]میز آرایش چیزی نشان نداد و میزها خالی بودند
[ترجمه گوگل]میز روتختی هیچ چیز را نشان نداد و جداول تخت غیر قابل تشخیص بود

13. Dazzling jewelry was sometimes spread out on her dressing table.
[ترجمه ترگمان]در این موقع، در حالی که در حال حاضر در اتاق تعویض لباس بود، در حالی که گیج شده بود، گیج شده بود
[ترجمه گوگل]طلا و جواهر خیره کننده گاهی اوقات روی میز پانسمان او گسترش یافت

14. His wife liked little trinkets for her dressing table.
[ترجمه ترگمان]زنش از trinkets کوچک برای میز آرایش خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]همسرش کمی ناراحت کننده برای میز غذا خوردن او بود

15. Beneath this mirror stood Miranda's surprisingly feminine dressing table, skirted in spotted white muslin frills.
[ترجمه ترگمان]در زیر این آینه، میز آرایش زنانه میراندا به طرز شگفت انگیزی روی میز آرایش زنانه چیده شده بود
[ترجمه گوگل]در زیر این آینه میز میز شگفت انگیز زنانه میراندا، که در تارهای موزن سفید پهن شده بود، ایستاده بود


کلمات دیگر: