کلمه جو
صفحه اصلی

buckwheat


معنی : گندم سیاه، دیلار
معانی دیگر : گندم سیاه (جنس fagopyrum که دانه های سیاه و سه گوشه ای می دهد)، دانه های این گیاه که مثل گندم خوراکی است و آرد آن سیاه است، آرد گندم سیاه، دیلار، گندم سیاه

انگلیسی به فارسی

گندم سیاه


گندم سیاه، دیلار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several plants with edible seeds that are often made into flour.

(2) تعریف: the seeds of any of these plants, or flour made from them.

• herb; grain
buckwheat is a type of small black grain used for feeding animals and making flour. buckwheat is also used to refer to the flour itself.

مترادف و متضاد

گندم سیاه (اسم)
crap, buckwheat, rye

دیلار (اسم)
crap, buckwheat

جملات نمونه

1. The talented chef uses buckwheat soba noodles effectively.
[ترجمه پگاه] سرآشپز زبردست خوب بلد بود چطور با رشته فرنگی های گندم سیاه غذا درست کند.
[ترجمه ترگمان]این آشپز با استعداد از گندم سیاه گندم سیاه به طور موثر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]آشپز با استعداد به طور موثر از رشته فرنگی سویا گندم استفاده می کند

2. Buckwheat pasta has a strong, nutty flavour.
[ترجمه ترگمان]پاستا به رنگ قوی و nutty دارد
[ترجمه گوگل]ماکارونی گندم سیاه دارای عطر و طعم قوی است

3. For wholefood enthusiasts, I would recommend buckwheat pasta rather than wholemeal, which I think is rather dull in flavour and texture.
[ترجمه ترگمان]برای مشتاقان wholefood، من یک پاستای buckwheat را به جای wholemeal توصیه می کنم، که به نظرم در رنگ و رنگ نسبتا کسل کننده است
[ترجمه گوگل]برای علاقه مندان به تمام غذاها، من می گویم ماکارونی گندم سیاه را به جای کلم، که من فکر می کنم در عطرش و بافت نسبتا خسته کننده است، توصیه می کنم

4. There was Buckwheat, an Engiish foxhound.
[ترجمه ترگمان]buckwheat یک سگ تازی engiish بود
[ترجمه گوگل]گندم سیاه، یک فاکس هندی Engiish وجود دارد

5. The ingredients include flour, buckwheat flour, and starch.
[ترجمه ترگمان]مواد اولیه شامل آرد، آرد گندم سیاه و نشاسته می شوند
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده شامل آرد، آرد گندم سیاه و نشاسته است

6. Oxalic acid was obtained by treating buckwheat husks with dilute nitric acid.
[ترجمه ترگمان]اسید Oxalic با کشت گندم سیاه با اسید نیتریک رقیق به دست آمد
[ترجمه گوگل]اسید اسکالیک با درمان پوسته گندم سیاه با اسید نیتریک رقیق بدست می آید

7. A new functional food, Buckwheat Tofu, was researched and produced using the coagulator of the fermented juice of Buckwheat meal.
[ترجمه ترگمان]یک غذای کاربردی جدید، با نام buckwheat Tofu، مورد تحقیق قرار گرفت و با استفاده از the عصاره تخمیر شده of، تولید شد
[ترجمه گوگل]یک غذای کاربردی جدید، Tofu گندم سیاه، مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از کوآگولاتور آب میوه ای از وعده گندم سیاه تولید شد

8. Replacing your refined - flour pancakes with buckwheat pancakes is a good acne - reducing move.
[ترجمه ترگمان]جایگزینی pancakes با آرد غنی شده با آرد گندم، یک حرکت خوب برای آکنه است
[ترجمه گوگل]جایگزین پنکیک تصفیه شده - آرد با پنکیک گندم سیاه، یک حرکت خوب کاهش آکنه است

9. Buckwheat, rapeseed, cottonseed cake and tapioca included some toxins, therefore feed by crush, immersion and silage fermentation without toxins.
[ترجمه ترگمان]buckwheat (کلزا)، (کلزا)، cottonseed و tapioca شامل برخی سموم هستند، بنابراین با خرد کردن، غوطه وری و تخمیر silage بدون مواد سمی تغذیه می شوند
[ترجمه گوگل]گندم سیاه، کلزا، کیک پنبه ای و تاپیوکا شامل برخی از سموم است، بنابراین با تخمیر، غوطه وری و تخمیر سیلاژ بدون سموم تغذیه می شود

10. Toxicological safety of tartary buckwheat extracts (TBE) wasobserved by way of feeding TBE to mouse and rat.
[ترجمه ترگمان]toxicological آرد گندم سیاه از طریق تغذیه tbe به موش و موش در حال استخراج است
[ترجمه گوگل]ایمنی سمی از عصاره گندم سیاه (TBE) از طریق تغذیه TBE به موش و موش صحرایی مشاهده شد

11. Types include premium honey such as "buckwheat, tupelo, sage, orange blossom, and sourwood" produced in Florida, North Carolina, California, New York and Virginia and "fireweed" from Alaska.
[ترجمه ترگمان]انواع \"عسل سیاه،\"، sage، sage، شکوفه پرتغال \"و\" sourwood \"در فلوریدا، کارولینای شمالی، کالیفرنیا، نیویورک و ویرجینیا و\" fireweed \" از آلاسکا قرار دارند
[ترجمه گوگل]انواع شامل عسل پرنده ای از قبیل 'گندم سیاه، گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، شکوفه پرتقال و گلابی' تولید شده در فلوریدا، کارولینای شمالی، کالیفرنیا، نیویورک و ویرجینیا و 'آتش گل' از آلاسکا

12. After processing grinding buckwheat, buckwheat noodles become.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه گندم سیاه را تقسیم می کنیم، ماکارونی گندم سیاه می شود
[ترجمه گوگل]بعد از پردازش گندم سیاه، رشته فرنگی گندم سیاه تبدیل می شود

13. The recent developments on bioactive compounds from buckwheat, especially the physicochemical property and function of protease inhibitor, are reviewed in this paper.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های اخیر در ترکیبات زیست فعال from، به خصوص خاصیت شیمیایی physicochemical و عملکرد بازدارنده پروتئاز، در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تحولات اخیر در ترکیبات زیست فعال از گندم سیاه، به خصوص خواص فیزیکی و شیمیایی مهار کننده پروتئاز، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است

14. There are annual or perennial buckwheat, Tartary Buckwheat and buckwheat wild type wings.
[ترجمه ترگمان]گندم سیاه یا چندساله، Tartary buckwheat و بال های نوع وحشی سیاه وجود دارد
[ترجمه گوگل]گندم سالانه یا چند ساله، گندم سیاه تارتاری و بالهای نوع وحشی گندم سیاه وجود دارد

15. Made from almond, buckwheat, carob and chestnut powder in perfect proportion.
[ترجمه ترگمان]گندم سیاه، گندم سیاه، carob و پودر بلوط در حد عالی
[ترجمه گوگل]ساخته شده از بادام، گندم سیاه، گردو و پودر شاه بلوط در نسبت کامل


کلمات دیگر: