1. An infant is born asocial. At the outset, nothing he or she does involves true social interchange.
[ترجمه ترگمان]یک نوزاد نارس به دنیا می آید در ابتدا، چیزی که او و یا او انجام می دهد شامل تبادل اجتماعی واقعی است
[ترجمه گوگل]یک نوزاد متولد نشده است در ابتدا، هیچ چیز او را در بر نمی گیرد
2. Asocial movement is autonomous insofar it can independently decide its strategy with little constraint from the allied party.
[ترجمه ترگمان]جنبش asocial خود مختار است تا به طور مستقل بتواند استراتژی خود را با محدودیت کوچکی از طرف متحد تصمیم گیری کند
[ترجمه گوگل]جنبش Asocial مستقل است تا اینکه به طور مستقل بتواند استراتژی خود را با محدودیت محدودی از حزب متحد تصمیم بگیرد
3. An unpredictable, asocial borderline individual who squirts water in your face and makes fun at the expense of others.
[ترجمه ترگمان]یک فرد غیرقابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی که آب را به صورت شما می ریزد و به هزینه دیگران لذت می برد
[ترجمه گوگل]یک فرد غیرمنتظره و غیرمستقیم است که آب را در چهره شما قرار می دهد و به هزینه دیگران سرگرم می شود
4. She only dates doctors and lawyers, she asocial climber.
[ترجمه ترگمان]او فقط پزشکان و وکلا را ملاقات می کند و کوهنورد asocial است
[ترجمه گوگل]او فقط پزشکان و وکلا را می بیند، او کوه نوردی است
5. Some philosophers argue that rights exist only within asocial contract as part of an exchange of duties and entitlements.
[ترجمه ترگمان]برخی از فلاسفه استدلال می کنند که حقوق فقط در قرارداد asocial به عنوان بخشی از مبادله وظایف و حقوق بازنشستگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی از فیلسوفان معتقدند که حقوق فقط در قرارداد غیر انسانی به عنوان بخشی از مبادله وظایف و حق الزحمه وجود دارد
6. Accelerate the establishment of asocial security system covering both urban and rural residents and guarantee their basic living conditions.
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیستم امنیتی asocial که هم ساکنان مناطق شهری و هم مناطق روستایی را پوشش می دهد و شرایط زندگی پایه آن ها را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]تسریع ایجاد سیستم امنیتی غیر انسانی که ساکنین شهر و روستا را پوشش می دهد و شرایط زندگی اساسی آنها را تضمین می کند
7. "Having asocial purpose really motivates workers, " said Cappelli.
[ترجمه ترگمان]Cappelli گفت: \" داشتن هدف asocial واقعا کارگران را تحریک می کند \"
[ترجمه گوگل]Cappelli گفت: 'داشتن هدف غیر انسانی واقعا کارگران را انگیزه می دهد '
8. Are you asocial or do you just enjoy living in the Antarctic?
[ترجمه ترگمان]آیا شما تنها از زندگی در قطب جنوب لذت می برید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما غیر اجتماعی هستید یا فقط از زندگی در قطب جنوب لذت می برید؟
9. Thirdly, it is a political creed and an asocial practical movement.
[ترجمه ترگمان]سوم، این یک عقیده سیاسی و یک حرکت عملی است
[ترجمه گوگل]سوم، این یک اعتقاد سیاسی و جنبش عملی غیردولتی است
10. This is asocial problem.
[ترجمه ترگمان]این مساله asocial است
[ترجمه گوگل]این مسئله غیرعادی است
11. Bears are asocial secretive animals.
[ترجمه ترگمان]خرس ها حیوانات secretive هستند
[ترجمه گوگل]خرس ها حیوانات مخفی هستند
12. She is asocial butterfly.
[ترجمه ترگمان]او یک پروانه است
[ترجمه گوگل]او پروانه ی دشمن است
13. True and reasonable policy of university courses will be able to promote the positive development of university curricula, and help to achieve the asocial objectives of curriculum reform.
[ترجمه ترگمان]صحیح و منطقی دوره های دانشگاهی قادر به ترویج توسعه مثبت برنامه درسی دانشگاه خواهند بود و به دستیابی به اهداف asocial اصلاحات برنامه درسی کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]سیاست درست و معقول دوره های دانشگاه قادر خواهد بود تا توسعه مثبت برنامه درسی دانشگاه را ترویج کند و به اهداف غیردولتی اصلاح برنامه درسی کمک کند
14. Sitting around in waiting rooms until one can stand in linebefore a bureaucrat's desk seems to any American a dead loss, and living in asocial order thus shortens every person's life.
[ترجمه ترگمان]نشستن در اتاق های انتظار تا جایی که کسی بتواند در linebefore بایستد به نظر می رسد هر آمریکایی تلفات انسانی را از دست می دهد، و در نظم asocial زندگی می کند و بدین ترتیب زندگی هر فرد را کوتاه می کند
[ترجمه گوگل]نشستن در اطراف اتاق انتظار، تا زمانی که کسی بتواند در صف ایستاده باشد، یک دفتر نماینده به نظر می رسد هر آمریکایی از بین برود، و زندگی در شرایط غیر وابسته، بنابراین زندگی هر فرد را کوتاه می کند