1. Derek began to stroke his double chin.
[ترجمه ترگمان]درک چانه دو دستش را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]درک شروع به دوختن چانه خود کرد
2. Dimples appeared in her fat cheeks, her double chin quivered, her teeth were huge.
[ترجمه ترگمان]dimples در گونه های فربه خود ظاهر شد، چانه دو دستش لرزید، دندان هایش بزرگ بودند
[ترجمه گوگل]Dimples در گونه های چهره او ظاهر شد، چانه زننده دو طرفش، دندان هایش بزرگ بود
3. Do you have a double chin?
[ترجمه ترگمان]غبغب دوگانه داری؟
[ترجمه گوگل]آیا چانه ای دو طرفه دارید؟
4. It draws the eye to any double chin occupying space just above.
[ترجمه ترگمان]چشم را به هر گونه چانه دوگانه که در بالای آن قرار دارد، جلب می کند
[ترجمه گوگل]این چشم را به هر فضای اشغال شده دو چشمی که بالاتر از آن است، ترسیم می کند
5. The excess pounds had given him a double chin and a neck that made his shirt collar look too tight.
[ترجمه ترگمان]سی لیره اضافی چانه و گردنی که یقه پیراهنش را خیلی تنگ کرده بود به او داده بود
[ترجمه گوگل]پوند اضافی به او چسبی دوتایی داده بود و یک گردن که یقه پیراهنش را بیش از حد تیره می ساخت
6. That's his big nose and double chin.
[ترجمه ترگمان]بینی بزرگ و چانه اش است
[ترجمه گوگل]این بزرگ بینی و چانه دو طرفه است
7. If she's got a double chin, watch her flesh shake while she's complaining.
[ترجمه ترگمان]اگر چانه اش دو برابر شده باشد، در حالی که دارد شکایت می کند، پوستش را تکان می دهد
[ترجمه گوگل]اگر او چانه ای دوگانه داشته باشد، در حالی که شکایت می کند، لرزش گوشت او را تماشا کنید
8. Mi-1: loose powder double chin: powder brush dipped in preparation than deep powder, 2nd pancake, used toilet tissue dipped in flour, avoiding a too heavy a hand.
[ترجمه ترگمان]آی - ۱: پودر دو طرفه پودری: برس گرد و پودر در آماده کردن از پودر عمیق، کلوچه دوم، استفاده از بافت دستشویی که در آرد به کار می رود و از یک دست سنگین جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]Mi-1: پودر شش پودر شل: پودر برس در آماده سازی پودر از پودر عمیق، دوم پانکک، استفاده از دستمال توالت آبی غوطه ور، اجتناب از یک دست بسیار سنگین است
9. I'm getting a double chin. I'd better lose some weight.
[ترجمه ترگمان]چانه ام را دو برابر می کنم بهتر است کمی وزن کم کنم
[ترجمه گوگل]من چانه ای دوس دارم من بهتر از دست دادن وزنم
10. Weight gain or genetics may lead to a double chin.
[ترجمه ترگمان]افزایش وزن و یا ژنتیکی ممکن است منجر به یک چانه دو گانه شود
[ترجمه گوگل]افزایش وزن یا ژنتیک ممکن است منجر به چاقی دوگانه شود
11. Modern women don't have a double chin.
[ترجمه ترگمان]زنان امروزی یک چانه دو دو ندارند
[ترجمه گوگل]زنان مدرن چانه دوختن ندارند
12. You have the beginnings of a double chin .
[ترجمه ترگمان] تو شروع کردی
[ترجمه گوگل]شما شروع یک چرت زنانه را آغاز کرده اید
13. ("It'll feel like you're giving yourself a double chin," says Queiros. ) Feel the stretch in the back of your skull and then relax.
[ترجمه ترگمان](\")می گوید:\" احساس می کنید که چانه تان را دو برابر می کنید (Queiros)کشش را در پشت جمجمه احساس کنید و بعد آرام بگیرید
[ترجمه گوگل]('کوئیروس' می گوید: 'احساس می کنید که به خودتان چسبی دوتایی می دهید ) کشش را در پشت جمجمه خود احساس کنید و سپس آرام باشید
14. The photograph has been touched up to conceal her double chin.
[ترجمه ترگمان]عکس را تا زیر چانه او پنهان کرده اند
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده است تا چانه دو طرفش را پنهان کند