کلمه جو
صفحه اصلی

dour


معنی : سخت، لجوج
معانی دیگر : اخمو، بداخم، عبوس، ترشرو، (اسکاتلند) سرسخت، خیره سر، سرسخت

انگلیسی به فارسی

سخت، خیره‌سر، سرسخت، لجوج


دلم برات تنگ شده، لجوج، سخت


انگلیسی به انگلیسی

• gloomy, serious
someone who is dour has a severe and unfriendly manner.

مترادف و متضاد

سخت (صفت)
firm, hard, rigid, serious, solid, difficult, stringent, laborious, dogged, adamantine, tough, strict, strong, sticky, troublesome, exquisite, chronic, heavy, formidable, grim, demanding, arduous, ironclad, indomitable, austere, exacting, severe, stout, rugged, grave, intense, violent, callous, inexorable, trenchant, tense, crusty, difficile, trying, dour, intolerable, flinty, stony, petrous, hard-shell, irresistible, insupportable, inflexible, insufferable, labored, steely, rigorous, rocky, unsparing

لجوج (صفت)
persistent, opinionated, dogged, obstinate, set, stubborn, stuffy, intractable, obstreperous, pertinacious, mulish, obdurate, dour, irrefragable, waspish

gloomy, grim


Synonyms: bleak, crabbed, dismal, dreary, forbidding, glum, hard, harsh, morose, saturnine, severe, sour, stringent, sulky, sullen, surly, ugly, unfriendly


Antonyms: bright, cheerful, cheery, happy


جملات نمونه

1. a dour old maid
یک دختر کج خلق و خانه مانده

2. The city, drab and dour by day, is transformed at night.
[ترجمه ترگمان]این شهر که روز به روز یکنواخت و تلخ است، در شب تغییر می یابد
[ترجمه گوگل]شهر، شبانه روزانه و ساقط می شود، در شب تغییر می کند

3. The game proved to be a dour struggle, with both men determined to win.
[ترجمه ترگمان]ثابت شد که این مسابقه یک مبارزه سرسخت است و هر دو مرد تصمیم به برنده شدن گرفتند
[ترجمه گوگل]این بازی یک مبارزه خشن بود که هر دو طرف تصمیم گرفتند برنده شوند

4. The normally dour Mr James was photographed smiling and joking with friends.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، آقای جیمز اخم کرده بود و با دوستانش شوخی می کرد
[ترجمه گوگل]به طور معمول آقای جیمز با لبخند و شوخی با دوستان عکس می کرد

5. The Neo-Expressionists mostly seem too dour to qualify - and most do not make prints on a sufficiently regular basis.
[ترجمه ترگمان]The جدید بیش از حد سرسخت به نظر می رسند - و اغلب آن ها را به طور کافی مرتب نمی کنند
[ترجمه گوگل]اغلب نئو-بیانگرایان به نظر میرسند که واجد شرایط باشند - و اکثریت به طور مرتب چاپ نمیکنند

6. After our dour 3-0 defeat against Leech, we certainly had that carefree spirit in our midweek encounter with champions Gosling Celtic.
[ترجمه ترگمان]پس از شکست ۳ بر صفر ما در برابر leech، ما قطعا این روحیه بی خیال در مواجهه با قهرمانان سلتیک را داشتیم
[ترجمه گوگل]پس از شکست 3-0 ما در برابر لیچ، ما قطعا این روحیه بی نظیر را در دیدار نیمه نهایی ما با قهرمان Gosling Celtic داشتیم

7. His expression seems dour, chastened around the edges.
[ترجمه ترگمان]حالت چهره اش عبوس به نظر می رسد، در اطراف لبه ها تزکیه شده است
[ترجمه گوگل]بیان او به نظر می آید، در اطراف لبه ها متمایل است

8. It was a dour struggle between two workmanlike teams.
[ترجمه ترگمان]بین دو تیم رنجر کش مکش سختی درگرفت
[ترجمه گوگل]این یک مبارزه خشن بین دو تیم کارگر بود

9. Dour and hot-tempered on the golf course, Stadler was a regular Blutarsky off it.
[ترجمه ترگمان]دور زمین گلف خیلی دور و hot بود، اما این دور از آن یک شوخی معمولی بود
[ترجمه گوگل]استادلر در زمین گلف با تمسخر و گرم شدن به طور منظم از Blutarsky خارج شد

10. Ranulf sighed heavily, a long way from this dour monastery and his secretive master.
[ترجمه ترگمان]ران ولف با سنگینی آه عمیقی کشید، راه درازی از این صومعه عبوس و استاد پنهان او پیدا کرد
[ترجمه گوگل]رانوف به شدت از این صومعه غم انگیز و استاد مخفی خود بلند شد

11. Surrounded by the most dour cast of characters known to man, Paul Merton suddenly seems excessively articulate, intelligent and well-read.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در محاصره the شخصیت هایی که به انسان معروف بودند احاطه شده بود، دفعتا به نظر می رسد که او بسیار باهوش، باهوش و به خوبی خوانده شده است
[ترجمه گوگل]پل مارتون، ناگهان به نظر می رسد بیش از حد بیان، هوشمند و خواندنی به نظر می رسد که توسط شخصیت های برجسته ای که به مرد مشهور شده اند، متمرکز شده است

12. But Cool Ground is a dour stayer with a wealth of experience, who should adapt to Aintree.
[ترجمه ترگمان]اما گراند زمین یک stayer سرسخت با یک ثروت تجربه است که باید با Aintree سازگار شود
[ترجمه گوگل]اما Cool Ground یکی از مهاجران با تجربه ای است که باید با Aintree سازگار باشد

13. The rectory was a dour red brick house with ivy-clad walls where birds would soon be nesting.
[ترجمه ترگمان]خانه کشیشی یک خانه آجری قرمز بود با دیواره ای پوشیده از پیچک و دیوارهایی که به زودی لانه پرندگان در آن لانه می کردند
[ترجمه گوگل]کلیسا یک خانه آجری رنگارنگ بود که دیوارهای پوشیده شده با پیچ و خم داشت که در آن پرندگان به زودی لانه می کردند

14. Ravel Morrison settled a dour encounter with Bolton in the Manchester Senior Cup with a jet-propelled strike in the 94th minute.
[ترجمه ترگمان]Ravel موریسون یک رویارویی سرسخت با بولتون در جام قهرمانی منچستر یونایتد را با یک ضربه جت در دقیقه ۹۴ ترتیب داد
[ترجمه گوگل]رائول موریسون یک دیدار دوستانه با بولتون در جام حذفی منچستر با یک ضربه محرک جت در دقیقه 94 انجام داد

a dour old maid

یک دختر کج‌خلق و خانه‌مانده



کلمات دیگر: