کلمه جو
صفحه اصلی

doxy


معنی : جنده گداها، لگوری
معانی دیگر : (قدیمی - خودمانی) زن بدنام، معروفه، جنده، روسپی، معشوقه

انگلیسی به فارسی

جنده گداها، لگوری، معشوقه


داکی، جنده گداها، لگوری


انگلیسی به انگلیسی

• opinion, outlook; religious beliefs (informal): (slang) mistress; female lover; woman who lives together with an important man

مترادف و متضاد

جنده گداها (اسم)
doxy

لگوری (اسم)
doxy

جملات نمونه

1. Its doxy does not focus on the God, and focuses on how to represent the heaven.
[ترجمه ترگمان]doxy آن بر روی خدا تمرکز نمی کند و بر روی نحوه نمایش بهشت متمرکز است
[ترجمه گوگل]دایکی آن بر خدا متمرکز نیست و بر نحوه نمایندگی از آسمان تمرکز دارد

2. The spirit is based on the basic doxy of Mormonism and in fact becomes the prominent character of Mormons.
[ترجمه ترگمان]روح مبتنی بر the پایه of است و در واقع شخصیت برجسته of ها می شود
[ترجمه گوگل]این روحیه بر پایه ی پایه ی مورمونیسم است و در واقع شخصیت برجسته مورمون ها است

3. The kinds of buffer had significant influence on the release of Doxy·HCl from the microspheres.
[ترجمه ترگمان]انواع بافر تاثیر قابل توجهی بر آزاد شدن doxy و HCl از the دارند
[ترجمه گوگل]انواع بافر تاثیر قابل ملاحظهای بر آزادسازی Doxy · HCl از میکروسپارها داشتند

4. Books, Pictures and European crafts were the main carriers to preach the doxy, because Chinese were always attracted by the literature and some exotic thing.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها، عکس ها و صنایع دستی اروپایی، carriers اصلی بودند که the را موعظه می کردند، زیرا چینی ها همیشه مجذوب ادبیات و چیزهای عجیب و غریب بودند
[ترجمه گوگل]کتاب ها، نقاشی ها و صنایع دستی اروپایی، حامیان عمده ای بودند که موعظه می کردند، چرا که چینی ها همیشه توسط ادبیات و برخی چیزهای عجیب و غریب جذب شدند

5. Can't be done by night, you heard what happens if anyone moves outdoors during darkness: Caterwauling Charm's set off, they'll be onto you like bowtruckles on doxy eggs.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی در تاریکی به بیرون حرکت کند، چه اتفاقی می افتد، اگر کسی در تاریکی به بیرون حرکت کند: افسون جمع آوری
[ترجمه گوگل]می توان از طریق شب انجام داد، شما شنیده اید که اگر کسی در تاریکی در خارج از منزل بیرون رود، غذاهای غواصی Caterwauling را خاموش می کند، آنها بر روی تخم مرغ های دوکوی بر روی شما قرار می گیرند

6. The Idea of Economic Ethic of Christianity is included in the basic doxy .
[ترجمه ترگمان]ایده of اقتصادی مسیحیت در یک داکسی زندگی پایه گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]ایده اخلاق اقتصادی مسیحیت در اصل پایه قرار دارد

7. Although anonymous novels have some misinterpretations to religious culture and doxy, yet their original creativity developed a school of their own in the Chinese modern novel history.
[ترجمه ترگمان]با اینکه رمان های بی نام برخی تفاسیر نادرست به فرهنگ مذهبی و doxy دارند، اما خلاقیت اصلی آن ها مکتب خود را در تاریخ جدید مدرن چین ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]اگر چه رمان های ناشناس برخی از سوء تفاهمات را به فرهنگ مذهبی و doxy، اما خلاقیت اصلی خود را در مدرسه خود را در تاریخ رمان تاریخی چینی توسعه یافته است

8. Nisia meeting found the base of the church by unifying the doxy.
[ترجمه ترگمان]نشست Nisia پایه کلیسا را با متحد کردن the پیدا کرد
[ترجمه گوگل]جلسه Nisia پایه کلیسا با متحد کردن دکی پیدا کرد

9. In Early Christianity, the heresy indicated the argues surrounding the original doxy among different sects. the Church had taken more tolerant measures to the heresy.
[ترجمه ترگمان]در مسیحیت اولیه، بدعت بحث پیرامون the اصلی را در میان فرقه های مختلف نشان داد کلیسا معیارهای مدارا و شکیبایی بیشتری نسبت به بدعت به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]در ابتدای مسیحیت، یحیی بیانگر استدلال هایی است که پیرامون اصلی در میان فرقه های مختلف را در بر می گیرد کلیسا اقدامات تحرک بیشتری نسبت به لجاجت گرفته بود


کلمات دیگر: