کلمه جو
صفحه اصلی

asker


معنی : متقاضی
معانی دیگر : گدا، سائل

انگلیسی به فارسی

متقاضی، گدا، سائل


پرسش کننده، متقاضی


انگلیسی به انگلیسی

• one who asks, one who inquires

مترادف و متضاد

متقاضی (اسم)
demandant, applicant, asker, solicitant, suppliant

جملات نمونه

1. The asker beetled off without waiting for an answer.
[ترجمه ترگمان]گدا نیز بی آنکه منتظر جواب بماند خاموش شد
[ترجمه گوگل]پرسشگر بدون انتظار پاسخی از او پرسید

2. The manager asker her to alter the mistake on the price - tag.
[ترجمه ترگمان]مدیر او را وادار به تغییر اشتباه روی برچسب قیمت می کند
[ترجمه گوگل]مدیر از او می خواهد اشتباه را در قیمت تگ تغییر دهد

3. Bing Yang ( asker ): 3:05 pm Nov 2 2004: it is a type of communication among people.
[ترجمه ترگمان]بینگ یانگ (asker): ساعت ۳: ۰۵ بعد از ظهر ۲ نوامبر ۲۰۰۴: این نوع ارتباط بین مردم است
[ترجمه گوگل]بینگ یانگ (سوال): 3:05 بعد از ظهر 2 نوامبر 2004: این نوع ارتباطی بین مردم است

4. The head nurse or the asker prepaired questions previously and controlled training time reasonablely.
[ترجمه ترگمان]پرستار رئیس یا the سوالات مربوط به دوره آموزشی قبل و بعد از ظهر را تحت کنترل داشتند
[ترجمه گوگل]پرستار سرپرست یا پرسشگر پیش از آن سوالات را مطرح کرده و زمان تمرین را به طور معقول کنترل کرده است

5. She rejected me when I asker her out on date.
[ترجمه ترگمان] وقتی که من باه اش قرار گذاشتم، منو رد کرد
[ترجمه گوگل]وقتی من از او پرسیدم، او را رد کرد

6. Asker : " Are we brother? "
[ترجمه ترگمان]عسکر: \"آیا ما برادر هستیم؟\"
[ترجمه گوگل]پرسید: آیا ما برادر هستیم؟ '

7. If they are made of other materials, their surface is covered with plastics. Colour offerd asker.
[ترجمه ترگمان]اگر از مواد دیگر ساخته شده باشد، سطح آن ها با پلاستیک پوشانده شده است رنگ offerd رنگی است
[ترجمه گوگل]اگر از مواد دیگر ساخته شده باشند، سطح آنها با پلاستیک پوشانده می شود پیشنهاد رنگی


کلمات دیگر: