کلمه جو
صفحه اصلی

big gun


(خودمانی) 1- آدم مهم 2- افسر ارشد، تیمسار

انگلیسی به فارسی

اسلحه بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

• large cannon, large weapon which fires ammunition

جملات نمونه

1. She's a big gun in city politics.
[ترجمه ترگمان]اون یه اسلحه بزرگ تو سیاست های شهره
[ترجمه گوگل]او یک تفنگ بزرگ در سیاست شهر است

2. The big guy with the big gun strafed the place.
[ترجمه ترگمان] اون یارو گنده با تفنگ بزرگ اینجاست
[ترجمه گوگل]پسر بزرگ با اسلحه بزرگ، محل را به زمین زد

3. In Houston, many of the big gun shops have opted to police themselves.
[ترجمه ترگمان]در هوستون، بسیاری از فروشگاه های بزرگ اسلحه خود را برای پلیس انتخاب کرده اند
[ترجمه گوگل]در هوستون، بسیاری از مغازه های اسلحه بزرگ تصمیم گرفتند خود را به پلیس برگردانند

4. The big gun in the critics' arsenal this year was Wayne Levi and his four triumphs.
[ترجمه ترگمان]سلاح بزرگ در زرادخانه منتقدان در سال جاری، وین لوی و چهار پیروزی او بود
[ترجمه گوگل]این اسلحه بزرگ در آرسنال منتقدان در سال جاری وین لووی و چهار پیروزی او بود

5. He's a big gun, a macho man in the world of the otaku.
[ترجمه ترگمان]اون یه تفنگ بزرگه، یه مرد macho در دنیای the
[ترجمه گوگل]او یک اسلحه بزرگ است، یک مرد ماتو در جهان otaku

6. Did you hear the big gun firing, from the prison-ships?
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک تفنگ بزرگ از زندان رو شنیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا شلیک اسلحه بزرگ را از کشتی های زندان شنیدید؟

7. He won't be the last big gun brought out in the battle for Stockton South.
[ترجمه ترگمان]او آخرین تفنگ بزرگی نخواهد بود که در جنگ برای stockton جنوبی اورده است
[ترجمه گوگل]او آخرین تفنگ بزرگ نیست که در نبرد برای استوککتون جنوبی به سر می برد

8. There was a tank with a big gun on it.
[ترجمه ترگمان]یه تانک داره با یه تفنگ بزرگ روش کار می کنه
[ترجمه گوگل]یک مخزن با تفنگ بزرگ روی آن وجود داشت

9. Ecology many be the big gun in the battle to keep the world's wild animals alive.
[ترجمه ترگمان]بوم شناسی بسیاری در این نبرد سلاح بزرگ خواهد بود تا حیوانات وحشی جهان را زنده نگه دارد
[ترجمه گوگل]اکولوژی بسیاری اسلحه بزرگ در نبرد برای حفظ حیوانات وحشی در جهان است

10. The company's big gun quarterbacked the meeting about their revenue report.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مسلسل بزرگی را در جلسه گزارش درآمد خود قرار داده است
[ترجمه گوگل]اسلحه بزرگ این شرکت در نشست خود در مورد گزارش درآمد خود را ناکام گذاشت

11. Operate guidebook: The CTRL attackstones for the big gun, the space attackstones for the nailhead hammer, the arrowhead acts, jumps up.
[ترجمه ترگمان]کارکردن در کتاب راهنما: The attackstones برای اسلحه بزرگ، the فضایی برای چکش nailhead، پیکان عمل می کند و بالا می پرد
[ترجمه گوگل]کتاب راهنمای عملیات CTRL برای حمل اسلحه بزرگ حمله می کند، حملات فضایی برای چکش ناخن، عملیات arrowhead، پرش می کند

12. The first big gun you can build.
[ترجمه ترگمان]اولین سلاح بزرگ که می توانید بسازید
[ترجمه گوگل]اولین تفنگ بزرگ شما می توانید ساخت

13. Big gun: a very skilled person.
[ترجمه ترگمان] یه اسلحه بزرگ: یه آدم خیلی ماهر
[ترجمه گوگل]تفنگ بزرگ یک فرد بسیار ماهر است

14. He became a big gun in scientific circles.
[ترجمه ترگمان]اون یه اسلحه بزرگ تو دایره های علمی بود
[ترجمه گوگل]او یک تفنگ بزرگ در محافل علمی بود

پیشنهاد کاربران

big fish = آدم کله گنده، آدم دم کلفت، شخص پر نفوذ

big gun = big fish = big noise = big shot
آدم دم کلفت، آدم کله گنده، شخص مهم و با نفوذ

A person or organization with a lot of power or ability


کلمات دیگر: