1. At present, the electro-acupuncture apparatus for basic architectonic is used for decades, but, there are still deficits in electro-acupuncture apparatus needed for study and research.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دستگاه الکترو طب سوزنی برای architectonic پایه برای دهه ها استفاده می شود، اما هنوز هم کسری در دستگاه الکترو طب سوزنی مورد نیاز برای مطالعه و تحقیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دستگاه الکتریکی طب سوزنی برای معماری پایه برای چندین دهه استفاده می شود، اما هنوز در دستگاه الکترو طب سوزنی مورد نیاز برای مطالعه و تحقیق هنوز وجود دارد
2. The process used by Zumthor to reach the memory is the ?architectonic dramatization?: maybe it's the only possible way to remember, because it's only through emotions that mankind can remember.
[ترجمه ترگمان]فرایندی که توسط Zumthor برای رسیدن به حافظه مورد استفاده قرار می گیرد، the است؟ architectonic dramatization؟ شاید تنها راه ممکن برای به خاطر سپردن آن باشد، زیرا تنها از طریق احساساتی است که بشریت می تواند به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]فرایندی که Zumthor برای رسیدن به حافظه به کار می برد، «نمایشگر معماری» است: شاید این تنها راه ممکن برای یادآوری است، زیرا فقط از طریق احساسات که انسان می تواند به یاد داشته باشد
3. The architectonic has brought very magnificent cathedrals to the religion, and inside of the cathedrals has been decorated by the electronic organ and lights to show the heavenliness.
[ترجمه ترگمان]The کلیساهای جامع باشکوهی را به دین آورده است، و درون کلیساهای جامع به وسیله ارگ و چراغ های الکترونیکی تزئین شده است تا the را نشان دهند
[ترجمه گوگل]این معماری باعث شده که کلیساهای بسیار باشکوهی به دین برسد و در داخل کلیساها با ارگان و چراغهای الکترونیکی تزئین شده است تا بهشت را نشان دهد
4. Social science is an architectonic system for people to know the essence and law of social movement.
[ترجمه ترگمان]علوم اجتماعی یک سیستم architectonic برای مردم است که ماهیت و قانون جنبش اجتماعی را بشناسند
[ترجمه گوگل]علوم اجتماعی یک سیستم معماری برای افراد است که می توانند ماهیت و قانون جنبش اجتماعی را بدانند
5. A strong architectonic feel pervades the work, which seems to be a world unto itself, a purely artistic construct formed out of the primal elements of geometry, line, and colour.
[ترجمه ترگمان]حس قوی احساسی در این اثر نفوذ می کند، که به نظر خود جهانی است، یک ساختار کاملا هنری که از عناصر اولیه هندسه، خط، و رنگ تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]یک احساس قوی معماری، کار را به تصویر می کشد که به نظر می رسد جهان به خودی خود، یک ساختار صرفا هنری از عناصر اولیه هندسه، خط و رنگ تشکیل شده است
6. Human reason is by nature architectonic.
[ترجمه ترگمان]دلیل انسانی طبیعت architectonic است
[ترجمه گوگل]دلیل انسانی طبیعت معماری است
7. This project is for designers with architectonic skills.
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای طراحان با مهارت های architectonic طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این پروژه برای طراحان با مهارت های معماری است
8. The classical Chinese architectonic paradigm terminated, hence the form and style of it lost its significance.
[ترجمه ترگمان]نمونه کلاسیک architectonic به پایان رسید، از این رو شکل و سبک آن اهمیت خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]پارادایم معماری کلاسیک چینی متوقف شد، از این رو شکل و سبک آن اهمیت خود را از دست داد
9. This architectonic marvel has become the symbol of the city.
[ترجمه ترگمان]این معجزه architectonic نماد شهر شده است
[ترجمه گوگل]این شگفتی معماری به نماد شهر تبدیل شده است
10. A work of art forming an architectonic whole .
[ترجمه ترگمان]یک اثر هنری که یک کل را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]یک اثر هنری که کل مجموعه معماری را تشکیل می دهد
11. Complex biological systems have another structural feature: they are architectonic—that is, their anatomy, fine structure, and biochemistry all reflect a specific physiological function.
[ترجمه ترگمان]سیستم های زیستی پیچیده یک ویژگی ساختاری دیگر دارند: آن ها architectonic هستند - یعنی آناتومی، ساختار خوب، و بیوشیمی همه یک تابع فیزیولوژیکی خاص را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سیستم های بیولوژیک پیچیده یکی دیگر از ویژگی های ساختاری دارند: آنها معماری هستند - یعنی آناتومی، ساختار خوب و بیوشیمی، که همه ی ویژگی های فیزیولوژیکی خاصی را نشان می دهند
12. Recoleta Cemetery is both an outstanding cemetery and a highly valuable architectonic piece.
[ترجمه ترگمان]گورستان Recoleta هم قبرستان برجسته و هم یک گورستان بسیار با ارزش است
[ترجمه گوگل]گورستان Recoleta هر دو یک گورستان برجسته و یک قطعه معماری بسیار ارزشمند است
13. The critique of pure reason has to lay down the complete architectonic plan.
[ترجمه ترگمان]نقد عقل محض باید طرح کلی architectonic را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نقد علم خالص باید طرح کامل معماری را رها کند
14. The goal of the design was a house that would, in its size, level of comfort and architectonic conception correspond to the modest needs of a young family.
[ترجمه ترگمان]هدف طراحی خانه ای بود که در اندازه آن، سطح آسایش و مفهوم architectonic متناسب با نیازهای متواضعانه یک خانواده جوان باشد
[ترجمه گوگل]هدف از طراحی خانه ای بود که در اندازه، راحتی و مفهوم معماری به نیازهای مداوم یک خانواده ی جوان مربوط می شد