1. atomic nuclei are fused to form a heavier nucleus
برای تشکیل هسته ی سنگین تر هسته های اتم را همجوش می کنند.
2. the fire had fused the gold coins into a solid, shapeless mass
آتش سوزی سکه های طلا را گداخته و تبدیل به یک توده ی سخت و بی شکل کرده بود.
3. the two parties fused and formed a new party
دو حزب به هم پیوستند و حزب جدیدی را تشکیل دادند.
4. the two wires are fused together
دو سیم به هم جوش خورده اند.
5. The end of the wire had become accidentally fused with the switch.
[ترجمه ترگمان]سیم به طور تصادفی با سوئیچ ترکیب شده بود
[ترجمه گوگل]پایان سیم به طور تصادفی با سوئیچ متصل شده است
6. The burning hearts of the revolutionaries fused into one.
[ترجمه ترگمان]قلب های سوزان انقلابیون به یکی وصل می شدند
[ترجمه گوگل]دلهای سوزان انقلابیون به یک ذره تبدیل شده است
7. The wax from the two candles fused as they burned.
[ترجمه ترگمان]مومی روی دو شمع آن طور که سوزانده شده بودند، شعله می کشید
[ترجمه گوگل]موم از دو شمع با هم سوخته
8. Church and empire were fused in a single entity.
[ترجمه ترگمان]کلیسا و امپراطوری در واحد واحدی به هم پیوند خورده بودند
[ترجمه گوگل]کلیسا و امپراطوری در یک نهاد مشترک متصل شدند
9. Copper and zinc are fused to make brass.
[ترجمه ترگمان]مس و روی برای ساختن برنج ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]مس و روی برای ریختن برنج به یکدیگر متصل می شوند
10. The heat of the fire fused many of the machine's parts together.
[ترجمه ترگمان]گرمای آتش بسیاری از قطعات ماشین را به هم وصل کرده بود
[ترجمه گوگل]گرما از آتش بسیاری از قطعات دستگاه را با هم مخلوط کرد
11. The two companies are fused by their common interests.
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت با منافع مشترک خود ادغام شده اند
[ترجمه گوگل]این دو شرکت با منافع مشترک خود متصل هستند
12. His music fused the rhythms of jazz with classical forms.
[ترجمه ترگمان]موسیقی او ریتم موسیقی جاز را با اشکال کلاسیک ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]موسیقی او ریتم های جاز را با اشکال کلاسیک ترکیب کرده است
13. A photographer had fused the lights, engulfing the entire house darkness.
[ترجمه ترگمان]یک عکاس چراغ ها را روشن کرده بود و تمام تاریکی خانه را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه گوگل]یک عکاس چراغ ها را با هم مخلوط کرده و تاریکی تمام خانه را فرو ریخت
14. The various groups eventually fused into a single brotherhood.
[ترجمه ترگمان]گروه های مختلف در نهایت به یک برادری تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]گروه های مختلف در نهایت به یک برادری واحد تبدیل شدند
15. The bottom of the candle is fused with its holder.
[ترجمه ترگمان]پایین شمع با دارنده آن ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]پایین شمع با دارنده آن متصل است