کلمه جو
صفحه اصلی

draggle


معنی : چرک کردن، در گل ولای کشیدن
معانی دیگر : (با کشیدن در آب و گل) کثیف کردن، خیس و گلی کردن، گل آلود کردن، عقب ماندن، واماندن، (روی آب و گل) کشیده شدن، گلی شدن، خیس کردن

انگلیسی به فارسی

درگل ولای کشیدن، چرک کردن، خیس کردن


کشیدن، در گل ولای کشیدن، چرک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• wet and soil by dragging on wet ground or mud or wet grass

مترادف و متضاد

چرک کردن (فعل)
soil, putrefy, begrime, stain, fester, grime, moil, draggle, suppurate

در گل ولای کشیدن (فعل)
draggle

جملات نمونه

1. Because of the draggle of the administer conceptions, the lacuna of legislation and the defects of the remedy mechanism, the clash between the administration and educated rights is increasing.
[ترجمه ترگمان]به دلیل the مفاهیم مدیریت، قانون گذاری و نقص های مکانیزم درمان، برخورد بین دولت و حقوق تحصیل در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]به دلیل درک مفاهیم اداری، ناهماهنگی قانون و نقص مکانیسم درمان، درگیری بین دولت و حقوق تحصیل کننده افزایش می یابد

2. Those of tree litter at the foot of the issue of disturbing noise in the leaves rustle draggle voice, as if to groan.
[ترجمه ترگمان]صدای ناله و خش خش برگ های درختان در پای این صدای خش خش برگ ها به گوش می رسید، گویی می خواست ناله کند
[ترجمه گوگل]کسانی که از بستر درخت در زیر مسئله سر و صدا مزاحم در برگ های سرشار از صدای ضرب و شتم، به نظر می رسد به غرق شدن

3. In the literature of collectivization and purchase and sale together, Writers created many image of farmers with draggle thinking and demoralization.
[ترجمه ترگمان]در ادبیات of و خرید و فروش با هم، نویسندگان تصویر بسیاری از کشاورزان را با تفکر draggle و تضعیف روحیه خلق کردند
[ترجمه گوگل]در ادبیات جمع آوری و خرید و فروش با هم، نویسندگان تصاویر بسیاری از کشاورزان را با تفکر draggle و demoralization ایجاد کرد

4. The higher the elongation of flexility on each piece of paper, paper is also not easy to draggle .
[ترجمه ترگمان]هرچه طول flexility روی هر قطعه کاغذ بیشتر باشد، to نیز آسان نیست
[ترجمه گوگل]هرچه طول انعطاف پذیری در هر قطعه کاغذ بالاتر باشد، کاغذ نیز کشیدن آسان نیست

5. A non-contact and automatically measuring system for railway wheels geometric parameters is developed in order to change draggle status quo and hold rail wheels states in time and correctly.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم غیر تماسی و خودکار اندازه گیری شده برای پارامترهای هندسی چرخ ها به منظور تغییر وضع موجود و نگهداری صحیح چرخ های قطار در زمان و به درستی توسعه داده شده است
[ترجمه گوگل]سیستم بدون تماس و به صورت خودکار برای پارامترهای هندسی هندسی چرخ های راه آهن به منظور تغییر وضعیت وضعیت جابجایی و ایجاد حالت های چرخ ریل ها در زمان و درست انجام می شود

6. Because business card printing and membership card when paper toilet roll rotation to drag, high tensile strength can guarantee that the Web is not draggle .
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کارت چاپ کارت و کارت عضویت در هنگام چرخش کاغذ توالت برای کشش، استحکام کششی زیاد می تواند تضمین کند که وب سایت draggle نیست
[ترجمه گوگل]از آنجا که چاپ کارت کسب و کار و کارت عضویت هنگامی که چرخش رول کاغذ توپی برای کشیدن، استحکام کششی بالا می تواند تضمین کند که وب کشیدن نیست

7. To make or become wet and soiled by dragging; draggle .
[ترجمه ترگمان]پاره کردن یا خیس شدن و چرک کردن، draggle
[ترجمه گوگل]برای کشیدن یا خیس شدن و خیس شدن؛ کشیدن

8. The Tang Dynasty's society is super development but it's mathematics is draggle .
[ترجمه ترگمان]جامعه تانگ در حال توسعه است اما ریاضیات آن draggle است
[ترجمه گوگل]جامعه سلسله تانگ توسعه فوق العاده است، اما این ریاضیات کشنده است

9. But the function mechanism and bearing capability of reinforced layer research draggle the engineer practice, the design and calculation of reinforced layer, so these effect wide application .
[ترجمه ترگمان]اما مکانیزم عملکرد و توانایی مربوط به تحقیق لایه تقویت شده شامل تمرین مهندسی، طراحی و محاسبه لایه تقویت شده، بنابراین این کاربرد وسیع است
[ترجمه گوگل]اما ساز و کار تابع و قابلیت تحمل تحقیقات لایه تقویت، مهندسی عمل، طراحی و محاسبه لایه تقویت شده را به نمایش می گذارد، بنابراین این کاربرد کاربرد وسیع است

The escapee's clothes were draggled.

لباس فراری‌ها کثیف و چروک‌دار بود.


Some of the boys were draggling on the mountain slopes.

برخی از پسرها در سرازیری کوه وامانده بودند.



کلمات دیگر: