کلمه جو
صفحه اصلی

dragon


معنی : اژدها، منظومه دراکو
معانی دیگر : (به ویژه زن) سخت گیر و سبع، عفریته، (سابقا) تفنگ کوتاهی که به کمر بند سربازان آویخته می شد، سربازی که اینگونه مسلح است، (مهجور) مار بزرگ، (انجیل) شیطان، (جانور شناسی) سوسمار بال دار (جنس draco - بومی جنوب خاوری آسیا)، (به طور خسته کننده ای) طولانی کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

اژدها، (نجوم) منظومه دراکو


اژدها، منظومه دراکو


انگلیسی به انگلیسی

• legendary huge lizard-like monster; bad-tempered woman; violent person
in stories and legends, a dragon is an animal like a big lizard. it has wings and claws, and breathes out fire.
last or continue tediously and for a longer time than necessary or expected (e.g.: "the lecture was supposed to be a short one, but it dragged on for more than two hours")

مترادف و متضاد

اژدها (اسم)
python, dragon

منظومه دراکو (اسم)
dragon

جملات نمونه

1. . . . in the breath of a dragon and the fang of a tiger
(عنصری) . . . . در دم اژدها و یشک پلنگ

2. the monster's head was like a lion, her nether parts like a dragon
سر آن هیولا مانند شیر و زیر و پر او مانند اژدها بود.

3. Dragon is regarded as a symbol of power.
[ترجمه Mrill] چه مدت زمانی این امر قرار است کش بیابد؟
[ترجمه ترگمان]اژدها به عنوان نماد قدرت در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]اژدها به عنوان نمادی از قدرت در نظر گرفته شده است

4. The boat races during the Dragon Boat Festival are traditional customs to attempts to rescue the patriotic poet Chu Yuan. Chu Yuan drowned on the fifth day of the fifth lunar month in 277 B. C. Chinese citizens now throw bamboo leaves filled with cooked rice into the water. Therefore the fish could eat the rice rather than the hero poet. This later on turned into the custom of eating tzungtzu and rice dumplings.
[ترجمه ترگمان]این قایق در طول جشنواره قایق اژدها در تلاش برای نجات شاعر میهن پرست، چو یوآن است چو در پنجمین روز پنجمین ماه از ماه قمری (۲۷۷ B)غرق شد ج در حال حاضر شهروندان چینی برگ های بامبو را با برنج پخته شده به داخل آب می ریزند بنابراین، ماهی می تواند برنج را به جای شاعر قهرمان بخورد این کار بعدها تبدیل به عادت غذا خوردن و dumplings شد
[ترجمه گوگل]مسابقه قایق در جشنواره قایق اژدها گنجایش سنتی برای تلاش برای نجات شاعر وطن پرست چو یوآن است چو یوان در روز پنجم ماه پنجم ماه در 277 درجه ب اکتساب غرق شد شهروندان چینی اکنون برگ های بامبو پر از برنج پخته شده را به آب می اندازند بنابراین ماهی می تواند به جای شاعر قهرمان، برنج مصرف کند این بعدا تبدیل به آداب غذا خوردن تنگانتزو و پودرهای برنج شد

5. I wish you a happy Dragon Boat Festival!
[ترجمه ترگمان]من برای شما فستیوال قایقرانی لذت بخش آرزو می کنم!
[ترجمه گوگل]من برای جشنواره قایق اژدها خوشحال هستم!

6. The Chinese Dragon Boat Festival is a significant holiday celebrated in China, and the one with the longest history. The Dragon Boat Festival is celebrated by boat races in the shape of dragons. Competing teams row their boats forward to a drumbeat racing to reach the finish end first.
[ترجمه ترگمان]جشنواره قایق اژدها چینی یک روز تعطیل مهم در چین و یکی با طولانی ترین تاریخ است جشنواره قایق اژدها توسط مسابقات قایقرانی در شکل اژدها جشن گرفته می شود تیم های رقابت، قایق های خود را به سمت جلو پیش می برند تا به انتهای نهایی برسند
[ترجمه گوگل]جشن قایق اژدها چینی یک جشن قابل توجهی است که در چین برگزار می شود و یکی از طولانی ترین تاریخ ها است جشن قایق اژدها توسط نژادهای قایق در شکل اژدها جشن گرفته می شود تیم های رقابت ها قایق های خود را به جلو به مسابقات درامبلد راندند تا برای رسیدن به پایان به پایان برسند

7. The beast was a dragon, with great purple and green scales.
[ترجمه فاطمه بیات] اژدها یک جانوربافلس های بزرگ سبز و بنفش است.
[ترجمه ترگمان]جانور اژدها بود با فلس های بزرگ و سبز
[ترجمه گوگل]جانور یک اژدها با مقیاس های بنفش و سبز است

8. St George braved the dragon.
[ترجمه ترگمان]سنت جرج با اژدها روبرو شد
[ترجمه گوگل]سنت جورج اژدها را تحمل کرد

9. Although many consider Crouching Tiger,Hidden Dragon to be foremost an excellent kung fu movie,the story depicts many forms of love,(Sentence dictionary)the most memorable of which is the poignant romance between the two star-crossed lovers played by Chow Yun fat and Michelle Yeoh.
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری در نظر دارند ببر خیزان، اژدهای پنهان را در مهم ترین فیلم \"کونگ فو\" در نظر بگیرند، این داستان بسیاری از اشکال عشق را به تصویر می کشد (فرهنگ لغت جمله)که به یاد ماندنی است که بین دو عاشق متقاطع بازی می کند که توسط چو یون چاق و میشل Yeoh بازی شده اند
[ترجمه گوگل]اگرچه بسیاری از ببرهای گرانقیمت، اژدها مخفی را مهمترین فیلم کونگ فو می دانند، داستان بسیاری از اشکال عشق را به تصویر می کشد (دیکشنری جمله) که به یادماندنی ترین آنها عاشقانه بین دو دوست ستاره ای است که چاو یون چاق شده اند و میشل یو

10. His wife is an absolute dragon!
[ترجمه ترگمان]زنش یک اژدهای تمام عیار است!
[ترجمه گوگل]همسرش یک اژدهای مطلق است!

11. The dragon disappeared in a puff of smoke.
[ترجمه ترگمان]اژدها در هاله ای از دود ناپدید شد
[ترجمه گوگل]اژدها در پف دود ناپدید شد

12. My breath was like dragon smoke as I filled the kettle.
[ترجمه ترگمان]وقتی ک تری را پر کردم نفسم مثل دود اژدها بود
[ترجمه گوگل]وقتی کتری را پر کردم، نفس من مانند دود اژدها بود

13. There, a little way along, a dragon had been painted on the wall in green.
[ترجمه ترگمان]کمی جلوتر، یک اژدها روی دیوار به رنگ سبز نقاشی شده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، یک راه کوچک، یک اژدها بر روی دیوار در سبز رنگ شده بود

14. I just became a vinegary old dragon, and all my bitterness turned in on myself and affected my heart.
[ترجمه ترگمان]من فقط یه اژدهای پیر vinegary شدم و همه تلخی من رو به رو شد و روی قلب من تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]من فقط به یک اژدها پیراهن تبدیل شد، و تمام تلخی من در خودم تبدیل شده و بر قلب من تاثیر گذاشته است

15. Its arrows are tipped with dragon horn and guided by magic to the heart of their target.
[ترجمه ترگمان]تیره ای آن با شاخ اژدها tipped و با جادو به سمت قلب هدف آن ها هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]فلش های آن با شاخ اژدها سرازیر می شوند و توسط جادو به قلب هدف خود هدایت می شوند

16. How much longer is this going to drag on?
[ترجمه ترگمان]این قضیه چقدر طول میکشه؟
[ترجمه گوگل]این چه مدت طول می کشد تا آن را بکشید؟

17. That seems like a horrible mess that will drag on for years.
[ترجمه ترگمان]این مثل یک آشفتگی وحشتناک است که سال ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد یک ظروف سرباز یا مسافر وحشتناک است که برای سالها کشیدن

18. She took a long drag on her cigarette.
[ترجمه ترگمان]سیگارش را طولانی کشید
[ترجمه گوگل]او سیگار کشیدن خود را طول کشید

19. There's no telling how long the talks could drag on.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]هیچ گفتن نیست که مذاکرات می تواند طول بکشد

20. Frank took a drag on his cigarette.
[ترجمه ترگمان]فرانک سیگارش را کشید
[ترجمه گوگل]فرانک یک سیگار کشید

21. There's no profit in letting meetings drag on.
[ترجمه ترگمان]هیچ سودی در این وجود ندارد که letting ادامه پیدا کند
[ترجمه گوگل]در نشستن جلسات هیچ سودی وجود ندارد

22. Spending cuts will put a drag on growth.
[ترجمه ترگمان]کاهش هزینه ها باعث کاهش رشد خواهد شد
[ترجمه گوگل]کاهش هزینه ها باعث رشد اقتصادی خواهد شد

23. She loves her family, but they're a drag on her career.
[ترجمه ترگمان]او خانواده اش را دوست دارد، اما به کارش ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]او خانواده اش را دوست دارد، اما در زندگی حرفه ای او نقش مهمی ایفا می کند

24. He came to be seen as a drag on his own party's prospects.
[ترجمه ترگمان]او به نظر می رسید که او به عنوان یک نفر به عنوان یک نفر به آینده خودش به اینجا امده است
[ترجمه گوگل]او آمد به عنوان کشیدن به چشم انداز حزب خود دیده می شود

25. Brenda took a deep drag on the cigarette and went back to finish her talk.
[ترجمه ترگمان]براندا یک سیگار عمیق کشید و برگشت تا حرفش را تمام کند
[ترجمه گوگل]برندا یک سیگار کشید و به بحث پایان داد

26. I take another drag on the fag.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگه رو هم می کشم
[ترجمه گوگل]من یکی دیگر از کشیدن را بر می دارم

27. They drag on from generation to generation and emigration to Britain makes very little difference.
[ترجمه ترگمان]آن ها از نسلی به نسل دیگر می آیند و مهاجرت به انگلستان تفاوت چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]آنها از نسلی به نسل می روند و مهاجرت به بریتانیا تفاوت بسیار کمی دارد

28. He took a long drag on the cigarette and looked at his watch again.
[ترجمه ترگمان]سیگار را دراز کرد و دوباره به ساعتش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او سیگار کشیدن طول کشید و دوباره به ساعت نگاه کرد

29. The drag on low-altitude spacecraft increases.
[ترجمه ترگمان]کشش بر روی سفینه فضایی با ارتفاع کم افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]کشیدن در فضاپیمای کم ارتفاع افزایش می یابد

پیشنهاد کاربران

اژدها

اژدهای افسانه ای

ادامه یافتن، ادامه پیدا کردن، بیش از حد طول کشیدن، از حدِ متعادل و موردِ انتظار بیشتر زمان بُردن

a big, dangerous animal with fire in its mouth, that you only find in stories


دراگون = اژدها
اسمی که تو اکثر انیمه و انمیشنا که اژدها توشون باشه میزارن🤭


کلمات دیگر: