1. The new-style 2BFXL-having these strongpoints: frame briefness, having little power, little traction resistance, fitting small four tyre tractor.
[ترجمه ترگمان]سبک جدید ۲ BFXL - داشتن این strongpoints: قاب briefness، داشتن قدرت کم، مقاومت کشش کم، نصب چهار تراکتور کوچک
[ترجمه گوگل]سبک جدید 2BFXL با داشتن این نقاط قوت کوتاه، دارای قدرت کمی، مقاومت کششی کمی، مناسب چهار تراکتور کوچک تایر است
2. Briefness of SCM serial communication design, elevation of transferring rate and the practice proved in practice.
[ترجمه ترگمان]Briefness از طراحی ارتباطات سریال SCM، ارتقا نرخ انتقال و عملکرد در عمل ثابت شد
[ترجمه گوگل]خلاصه طرح ارتباطات سریال SCM، افزایش سرعت انتقال و عمل در عمل ثابت شده است
3. Briefness is the beauty of our thinking, although complexity is the fact of the world.
[ترجمه ترگمان]Briefness زیبایی تفکر ماست، اگرچه پیچیدگی، حقیقت جهان است
[ترجمه گوگل]مختصر، زیبایی تفکر ما است، اگرچه پیچیدگی واقعیت جهان است
4. Two stages passed, briefness quantify and accurate quantify.
[ترجمه ترگمان]دو مرحله گذشت، تعیین کمیت سنجی و تعیین کمیت دقیق
[ترجمه گوگل]دو مرحله تصویب شد، مختصر بودن و اندازه گیری دقیق
5. This scheme has high precision, briefness in calculation and it is robust for coupling-disturbance.
[ترجمه ترگمان]این طرح دارای دقت بالا، briefness در محاسبه و برای جفت شدگی - مقاوم است
[ترجمه گوگل]این طرح دارای دقت بالا و مختصر در محاسبه است و برای اختلال کوپلینگ قوی است
6. Because it's briefness, autumn in the four seasons of life just had its special rhyme.
[ترجمه ترگمان]چون پاییز است، پاییز در چهار فصل زندگی فقط قافیه مخصوص دارد
[ترجمه گوگل]از آنجا که این مختصر، پاییز در چهار فصل زندگی فقط قافیه خاص خود را داشت
7. RIP is widely used because of its reliability, briefness and easy configuration.
[ترجمه ترگمان]RIP به دلیل قابلیت اطمینان، قابلیت اطمینان و پیکربندی آسان به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]RIP بطور گسترده ای به دلیل قابلیت اطمینان، مختصر بودن و پیکربندی آسان آن مورد استفاده قرار می گیرد
8. The others, broadcast language must use honorific briefness and understand words, and it must let audiences be the center.
[ترجمه ترگمان]دیگران، که زبان را پخش می کنند باید از گفتار قدیمی استفاده کنند و کلمات را درک کنند، و باید به مخاطبان اجازه دهد که مرکز باشند
[ترجمه گوگل]دیگران، زبان پخش باید از لحاظ صداقت و احترام به کلمات استفاده کنند و باید مخاطبان را به مرکز تبدیل کنند
9. Voice call the police, Briefness, Safety, Dependable Possesses battery capacity lack, Sensor damage warning, Can timely remind consumer to announciator proceed maintain.
[ترجمه ترگمان]صدا به پلیس، Briefness، ایمنی، Dependable possesses قابلیت باتری، هشدار آسیب سنسور، می تواند به موقع به مصرف کننده یادآوری کند که ادامه دهد
[ترجمه گوگل]صدا با پلیس، مختصر، ایمنی، قابلیت اطمینان باتری کم ظرفیت باتری، اخطار آسیب سنسور، می تواند به موقع یادآوری مصرف کننده به announciator ادامه حفظ
10. CSP layer provides briefness and wieldy function library for trader doing encrypt integration.
[ترجمه ترگمان]لایه CSP، کتابخانه تابع briefness و wieldy برای رمزنگاری doing را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]لایه CSP فراهم می کند مختصات و کتابخانه عملکرد بسیار مفید برای معامله گر انجام یکپارچه سازی رمزگذاری
11. It is briefness, symmetry, harmonious, because of sententiousness; It's harmonious and abstraction, because of oneness; It's interesting and ingathering, because of fantasticality .
[ترجمه ترگمان]این briefness، تقارن و هماهنگی است، به خاطر sententiousness؛ این harmonious و abstraction است، و به خاطر oneness، جالب و ingathering است
[ترجمه گوگل]این مختصر، تقارن، هماهنگ، به دلیل محرمانه بودن است؛ این هماهنگ و انتزاعی است، به خاطر یکپارچگی؛ از نظر فانتزی، جالب و جذاب است
12. I like honesty, directness and briefness, always!
[ترجمه ترگمان]من صداقت و صداقت و صداقت را دوست دارم، همیشه!
[ترجمه گوگل]من صادقانه، مستقیم و مختصر، همیشه را دوست دارم!
13. The modern multi-ingenious educational philosophy should return to its simplicity and briefness.
[ترجمه ترگمان]فلسفه آموزشی چند ابتکاری نوین باید به سادگی و briefness آن باز گردد
[ترجمه گوگل]فلسفه ی مدرن چند گوناگون آموزشی باید به سادگی و مختصر آن بازگردد