کلمه جو
صفحه اصلی

commie


معنی : کمونیست، مخفف کلمه کمونیست
معانی دیگر : (عامیانه - تداعی منفی) کمونیست، مخفف کلمه communist

انگلیسی به فارسی

(آمریکا، عامیانه) مخفف کلمه communist ، کمونیست


کمدی، کمونیست، مخفف کلمه کمونیست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a communist (used disparagingly).

• communist (slang); a playing marble (the one that is not used as a shooter)
a commie is someone who believes in communism; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

کمونیست (اسم)
red, commie

مخفف کلمه کمونیست (اسم)
commie

جملات نمونه

1. But a commie, well, a commie was a traitor to his race.
[ترجمه ترگمان]ولی یه جنده، خب، یه خائن، یه خائن به نژاد خودش بود
[ترجمه گوگل]اما یک کمیته، خوب، یک کمیته خائن به نژاد او بود

2. If you were liberal, they called you a commie.
[ترجمه ترگمان]، اگه تو آزادی بودی اونا تو رو \"commie\" صدا کردن
[ترجمه گوگل]اگر شما لیبرال بودید، آنها یک کمدی را به شما معرفی کردند

3. The whole thing was a Commie frame-up.
[ترجمه ترگمان]کل قضیه یه پاپوش درست و حسابی بود
[ترجمه گوگل]تمام چیزهایی که فشردن Commie بود

4. So are you telling me you are a commie now?
[ترجمه ترگمان]پس داری میگی که تو الان یه \"commie\" هستی؟
[ترجمه گوگل]بنابراین شما به من می گوئید که شما یک کمیته هستید؟

5. My grandpa a commie. My grandma pushes tea.
[ترجمه ترگمان] پدر بزرگ من یه جنده ست مامان بزرگ چایی رو هل میده
[ترجمه گوگل]پدر بزرگ من یک کمدی است مادر بزرگ من چای را هل می دهد

6. It didn’t matter that he couldn’t find a Commie to save his soul.
[ترجمه ترگمان]مهم نبود که او نتواند روحش را نجات دهد تا روحش را نجات دهد
[ترجمه گوگل]مهم نیست که او بتواند کممی را پیدا کند تا روح او را نجات دهد

7. All Asian countries should BEWARE of greedy commie China, Do whatever it take to protect your own country.
[ترجمه ترگمان]همه کشورهای آسیایی باید از حریص بودن چین اجتناب کنند و هر کاری که برای محافظت از کشور خود انجام دهند را انجام دهید
[ترجمه گوگل]همه کشورهای آسیایی باید از چین با حرص و طمع بخواهند، هر چه را که برای محافظت از کشور خود می کنند، انجام دهید

8. Arthur, he’s almost a Commie, one man blurted out.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها گفت: ارتور، او تقریبا یک Commie است
[ترجمه گوگل]آرتور، او تقریبا یک کممی است، یک مرد منفجر شده است

9. You hate your dad because he's a commie ?
[ترجمه ترگمان]از بابات بدت میاد چون احمقه؟
[ترجمه گوگل]شما از پدر خود نفرت دارید زیرا او یک کمدی است؟

10. My grandpa is a commie. My grandma pushes tea.
[ترجمه ترگمان] پدر بزرگ من یه جنده اس مامان بزرگ چایی رو هل میده
[ترجمه گوگل]پدر بزرگ من یک کمیته است مادر بزرگ من چای را هل می دهد

11. We should set up new commie image in new period from political theory and thought culture and so on.
[ترجمه ترگمان]ما باید تصویر commie جدیدی را در دوره جدید از نظریه سیاسی و فرهنگ اندیشه و غیره ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در دوران جدید از نظریه و فرهنگ فکر سیاسی و غیره، تصویر جدید ادبی را ایجاد کنیم

12. "You commie homo-loving sons of guns," the sometimes truculent actor began, to laughter. "I did not expect this, and I wanted to be very clear that I do know how hard I make it to appreciate me often.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من انتظار چنین چیزی را نداشتم، و می خواستم خیلی واضح باشم که می دانم چقدر سخت است که این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]'شما پسران سلاح های دوست داشتنی را اداره می کنید'، بازیگر گاه گمراه کننده شروع به خندیدن کرد من این را انتظار نداشتم و می خواستم بسیار روشن شود که می دانم که چقدر سخت است که آن را به من بسپارم

13. "You Commie, homo-loving sons of guns, " said Penn, who edged aside Brad Pitt and Mickey Rourke, among others, for the best actor Oscar, his second.
[ترجمه ترگمان]پن، که برد پیت و میکی - را در میان دیگران کنار زد، برای بهترین بازیگر اسکار، دومین برنده جایزه اسکار شد
[ترجمه گوگل]پن، که در کنار براد پیت و میکی رارخ، در میان دیگران، برای بهترین بازیگر اسکار، دوم خود، گفت: 'تو Commie، پسران از همنوختن اسلحه '

14. That why we never trust any commie.
[ترجمه ترگمان]به خاطر همینه که ما هیچوقت به هیچ کدومشون اعتماد نمی کنیم
[ترجمه گوگل]به همین دلیل ما هیچ اعتمادی به اعتماد نداریم

پیشنهاد کاربران

e. g. You have a commie background in the F. B. I Files


کلمات دیگر: