1. There was a gradual downtrend in the price of grain.
[ترجمه ترگمان]یک روند نزولی تدریجی در قیمت گندم وجود داشت
[ترجمه گوگل]در قیمت دانه ها، روند نزولی تدریجی وجود داشت
2. The resulting downtrend is not as dynamic as the two preceding moves, with alternating Impulse buy and sell signals.
[ترجمه ترگمان]روند نزولی منتج به اندازه دو حرکت قبلی، با خرید و فروش سیگنال های متناوب به اندازه دو حرکت قبلی نیست
[ترجمه گوگل]روند نزولی آن به عنوان دو حرکت پیشین، با تغییر متناوب سیگنال خرید و فروش Impulse، پویا نیست
3. If you anticipate a drawn - out downtrend, it is better to sell short the underlying security.
[ترجمه ترگمان]اگر یک روند نزولی مداوم را پیش بینی کنید، بهتر است امنیت زیربنایی را به فروش برسانید
[ترجمه گوگل]اگر پیش بینی می کنید که روند نزولی کشیده شده است، بهتر است که امنیت پایه کوتاه را به فروش برسانید
4. Organochrorinated pesticides residues(66 DDT) maintained downtrend and organophosphorus pesticides residues met the national associated criteria except methyl parathion in cereals.
[ترجمه ترگمان]باقی مانده آفت کش ها (۶۶ DDT)همچنان روند نزولی و organophosphorus آفت کش ها را حفظ کردند و باقی مانده آفت کش ها، با معیارهای مرتبط با هم به جز متیل parathion در غلات آشنا شدند
[ترجمه گوگل]باقی مانده آفت کش های Organochorinated (66 DDT) باقی مانده سموم دفع آفات و سموم ارگانوفسفره حفظ شده، معیارهای مربوط به ملی را به جز متیل پاراتیون در غلات به دست آورد
5. The whole ecological benefit shows downtrend, especially the area of nutrient waterhead and water and soil benefit in forest get large, and on the contrary the forest area lessens.
[ترجمه ترگمان]کل سود اکولوژیکی، روند نزولی را نشان می دهد، به خصوص سطح مواد مغذی و استفاده از آب و خاک در جنگل بزرگ می شوند و در مقابل، منطقه جنگلی کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]کل مزایای بوم شناختی روند نزولی را نشان می دهد، به ویژه در زمینه آب مایه های مواد مغذی و آب و مزایای خاک در جنگل بزرگ، و در مقابل، منطقه جنگل کاهش می یابد
6. The increase slowed to 0. 4 percent, possibly indicating the start of a downtrend.
[ترجمه ترگمان]این افزایش به ۰ کاهش یافت ۴ درصد، احتمالا نشان دهنده شروع یک روند نزولی است
[ترجمه گوگل]این افزایش به 0 4 درصد کاهش یافت، احتمالا نشانگر آغاز یک روند نزولی است
7. The CCI indicator is very close to a bullish breakout point at this downtrend line. A counter-trend rally could be near.
[ترجمه ترگمان]شاخص اتاق بازرگانی و اتاق بسیار نزدیک به نقطه شکست صعودی در این خط روند نزولی است یک گردهمایی با گرایش ضد گرایشی ممکن است نزدیک باشد
[ترجمه گوگل]شاخص CCI در این خط روند نزولی بسیار نزدیک به نقطه برش صعودی است تظاهرات مخالفان می تواند نزدیک باشد
8. A move above trend line 2 will develop another small rally, followed by a new downtrend.
[ترجمه ترگمان]حرکت بالاتر از خط روند ۲ یک تظاهرات کوچک دیگر را توسعه خواهد داد و پس از آن یک روند نزولی جدید ایجاد خواهد شد
[ترجمه گوگل]حرکتی که در بالای خط روند 2 قرار دارد، یک تظاهرات کوچک دیگر را دنبال خواهد کرد که به دنبال آن یک روند نزولی جدید خواهد بود
9. This scenario will prove out a continuation of a downtrend.
[ترجمه ترگمان]این سناریو، ادامه روند نزولی را ثابت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سناریو ادامه یک روند نزولی را ثابت خواهد کرد
10. The bounce left the U. S. dollar index . DXY up at 7 655 and off 15-mth lows of 7 77 but remains within a well-defined downtrend channel that stretches back to May.
[ترجمه ترگمان]جهش به چپ منجر می شود اس شاخص دلار در ۷ ۶۵۵ و پایین ۱۵ - mth در ۷ ۷۷ بالا رفت، اما در یک روند نزولی روند نزولی باقی می ماند که تا ماه می باز می گردد
[ترجمه گوگل]گزاف گویی شاخص U S دلار آمریکا را ترک کرد DXY تا سطح 7 655 و پایین ترین نرخهای پایین 77 در 7 77 قرار دارد اما در یک کانال نزولی تعریف شده است که به ماه می رسد
11. The haze - active protein ( HAP ) is one of the major factors which result in the unstability downtrend. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]پروتیین فعال مه (hap)یکی از عوامل اصلی است که روند نزولی unstability را نتیجه می دهد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]پروتئین غلیظ فعال (HAP) یکی از عوامل اصلی است که منجر به ناپایداری روند نزولی می شود فرهنگ لغت جمله
12. The proportion of resident consumption in final consumption and the proportion of resident consumption in GDP(resident consumption rates) both showed downtrend.
[ترجمه ترگمان]نسبت مصرف ساکن در مصرف نهایی و نسبت مصرف ساکن در تولید ناخالص داخلی (نرخ مصرف ساکن)هر دو روند نزولی نشان دادند
[ترجمه گوگل]نسبت مصرف ساکنان به مصرف نهایی و نسبت مصرف ساکنان به تولید ناخالص داخلی (نرخ مصرف ساکنان) هر دو نشان دهنده روند نزولی است
13. But along with micelle ( pink ) mix into quantity increases mortar compressive strength to show downtrend.
[ترجمه ترگمان]اما ترکیب میسل (صورتی)به مقدار زیادی افزایش یافت تا روند نزولی خود را نشان دهد
[ترجمه گوگل]اما همراه با ترکیب متیل (صورتی) به مقدار باعث افزایش قدرت فشاری ملات می شود تا نشانۀ روند نزولی باشد
14. The results show that when increasing the wheel load, drawbar pull accordingly increase and the tractive efficiency show downtrend before uptrend.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هنگام افزایش بار فرمان، میل بکسل افزایش یافته و بازدهی کششی پیش از uptrend نزولی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که هنگام افزایش بار چرخ، کشش کششی بر این اساس افزایش می یابد و بازده کششی نشان می دهد روند نزولی پیش از روند صعودی
15. The results showed that the cost of wheat production increased continuously, while the net profit and cost profit percentage showed the downtrend in Hebei Province from 1995 to 200
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هزینه تولید گندم به طور مداوم افزایش می یابد در حالی که درصد سود خالص و درصد سود خالص نزولی در استان Hebei از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰ نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هزینه تولید گندم به طور مداوم افزایش می یابد، در حالیکه سود خالص و هزینه سود نشان می دهد روند نزولی در استان هبی از سال 1995 تا 200