معنی : هیاهو، جنجال، فریاد پرسر وصدا
معانی دیگر : جنجال، فریاد پرسر وصدا، هیاهو، (عامیانه) زد و خورد (با سر و صدا و خشونت)، بزن بزن، محشر
جنجال، فریاد پرسروصدا، هیاهو
donnybrook، جنجال، فریاد پرسر وصدا، هیاهو
brawl
Synonyms: battle royal, fight, fracas, fray, free-for-all, hoedown, melee, rhubarb, riot, row, rumble, shindig, slugfest, turmoil, uproar