کلمه جو
صفحه اصلی

out of commission


1- (در مورد ابزار و غیره) خراب، از کار افتاده 2- غیر قابل استفاده، معطل، عاطل و باطل، غیرقابل استفاده، غیردایر

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: not in service or working condition.
مترادف: broken, disabled, out of whack

- His illness put him out of commission for a few days.
[ترجمه ترگمان] پس از چند روز بیماری او را از کار برکنار کرد
[ترجمه گوگل] بیماری او او را از کمیسیون برای چند روز او را
- This machine is out of commission.
[ترجمه ترگمان] این دستگاه خارج از کمیسیون است
[ترجمه گوگل] این دستگاه خارج از کمیسیون است

• not in working condition, out of order

جملات نمونه

1. With so many ships out of commission, how can we win this war?
[ترجمه ترگمان]با این همه کشتی های جنگی، ما چگونه می توانیم در این جنگ پیروز شویم؟
[ترجمه گوگل]چطور می توانیم این جنگ را به دست آوریم؟

2. Several of the airline's planes are temporarily out of commission and undergoing safety checks.
[ترجمه ترگمان]چندین هواپیمای خطوط هوایی موقتا از کمیسیون خارج می شوند و تحت کنترل های امنیتی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]چندین هواپیمای هواپیمایی موقتا خارج از کمیسیون هستند و تحت نظارت ایمنی قرار دارند

3. I got flu and was out of commission for a week.
[ترجمه ترگمان]من انفلانزا گرفتم و برای یک هفته کار انجام دادم
[ترجمه گوگل]من آنفولانزا کردم و یک هفته برای کمیسیون بودم

4. One of the ship's anchors was out of commission.
[ترجمه ترگمان]لنگرها از کار افتاده بودند
[ترجمه گوگل]یکی از لنگرگاه های کشتی غیرقانونی بود

5. With several of their planes temporarily out of commission, the airline is losing money.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی با چندین هواپیما که موقتا از کمیسیون خارج شده است، پول خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]با چندین هواپیمای خود موقتا خارج از کمیسیون، خطوط هوایی از دست دادن پول است

6. The operator expects the ship to be out of commission until the end of September.
[ترجمه ترگمان]اپراتور انتظار دارد که کشتی تا پایان سپتامبر از کمیسیون خارج شود
[ترجمه گوگل]این اپراتور انتظار دارد که تا پایان ماه سپتامبر کشتی غیرقانونی شود

7. The mortuary was out of commission because its doors needed oiling and maintenance.
[ترجمه ترگمان]مرده شوی خانه به علت نیاز به روغنکاری و تعمیر و نگهداری، از کمیسیون خارج شده بود
[ترجمه گوگل]این مأموریت غیرقانونی بود زیرا درهایش نیاز به روغنکاری و نگهداری داشت

8. My knee injury put me out of commission for two weeks.
[ترجمه ترگمان]جراحت زانوی من به مدت دو هفته مرا از کمیسیون خارج کرد
[ترجمه گوگل]آسیب زانو من دو هفته طول کشید تا کمیسیون را ترک کند

9. Three of the four water wells are out of commission.
[ترجمه ترگمان]سه نفر از چهار چاه آب از این کمیسیون خارج شده اند
[ترجمه گوگل]سه چاه آب چاه بدون استفاده از کمیسیون هستند

10. The car's insured, but it's out of commission and I need to get to work.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بیمه شده است، اما از کمیسیون خارج است و من باید سر کار بروم
[ترجمه گوگل]خودرو بیمه شده است، اما این کار غیرقانونی است و من باید کار کنم

11. With Mulligan out of commission in 195: Baker formed his own quartet, which lasted three years.
[ترجمه ترگمان]بی کر با شرکت Mulligan در سال ۱۹۵، کوارتت خود را تشکیل داد که سه سال طول کشید
[ترجمه گوگل]در سال 195 میلادی با مایلیگن در خارج از کمیسیون کار میکرد بیکر کوارتت خود را تشکیل داد که سه سال به طول انجامید

12. Track 13 in front was out of commission, with its people on the ground, prone, in firing positions.
[ترجمه ترگمان]شیار ۱۳ در مقابل از کمیسیون تشکیل شده بود و افراد آن بر روی زمین، در معرض خطر تیراندازی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]ردیاب 13 در جلوی مجلس، با مردمش در زمین، در موقعیت شلیک قرار داشتند

13. The telephone station was put out of commission by the storm.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه تلفن توسط طوفان از کمیسیون خارج شد
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلفن توسط طوفان خارج از کمیسیون قرار گرفت

14. The air conditioner has been out of commission for a while.
[ترجمه ترگمان]کولر برای مدتی خاموش شده است
[ترجمه گوگل]سیستم تهویه مطبوع برای مدتی کم است

15. His car is out of commission.
[ترجمه ترگمان]ماشینش خارج از کمیسیون است
[ترجمه گوگل]ماشین او خارج از کمیسیون است

پیشنهاد کاربران

کار نمی کنه also : out of commish
Not in working order , unable to function
The tv was out of commish


کلمات دیگر: