1. April showers bring forth May flowers.
[ترجمه ترگمان]رگبار آوریل گل های ماه مه را به بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]دوش آوریل سبز گل می دهد
2. March winds and April showers bring forth May flowers.
[ترجمه ترگمان]باده ای ماه مارس و رگبار آوریل گل های ماه مه را به پیش می برند
[ترجمه گوگل]باد های ماه مارس و دوش آوریل سبز گل می دهند
3. Why does Elsbeth not bring forth a child?
[ترجمه ترگمان]چرا کودک را به اینجا نیاورد؟
[ترجمه گوگل]چرا Elsbeth کودک را نمی آورد؟
4. What horrors will it bring forth?
[ترجمه ترگمان]چه وحشتی بر سر خواهد آورد؟
[ترجمه گوگل]چه وحشتی آن را بوجود خواهد آورد؟
5. Trees bring forth fruit.
[ترجمه ترگمان]درختان میوه می آورند
[ترجمه گوگل]درختان میوه می آورند
6. A strong hand had to bring forth political altruism, whatever the tone of economics.
[ترجمه ترگمان]یک دست نیرومند نوع دوستی سیاسی را، هر چه که لحن اقتصاد بود، به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]یک دست قوی، باید هرچه زودتر از اقتصاد، هرج و مرج سیاسی را به وجود آورد
7. Polluted water might bring forth a host of diseases.
[ترجمه ترگمان]آب آلوده ممکن است میزبان بیماری ها باشد
[ترجمه گوگل]آب آلوده ممکن است یک بیماری عظیم ایجاد کند
8. A tree can only bring forth something of its own kind.
[ترجمه ترگمان]فقط یک درخت می تواند چیزی از نوع خودش بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]درخت تنها می تواند چیزی از نوع خود را به ارمغان بیاورد
9. He will bring forth your righteousness as the light And your judgment as the noonday.
[ترجمه ترگمان]او عدالت شما را مانند روشنایی روز روشن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او عدالت شما را به عنوان نور و قضاوت شما به عنوان روز بعد از ظهور خواهد آورد
10. Here on basic up bring forth having pertinency steer down chirp measure, keeping motorcycle ride speeding up noise marked reduce.
[ترجمه ترگمان]در اینجا در پایه اصول اولیه این است که pertinency را به پایین هدایت کنید و موتور سیکلت را با سرعت بالا نگه دارید و نویز را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]در اینجا در مورد پایه بالا به ارمغان بیاورد داشتن مسئولیت جلوگیری از اندازه گیری chirp، نگه داشتن موتور سواری صعود سر و صدا مشخص شده کاهش
11. Bring forth the Light within yourself, and with each righteous swing you shall be heartened.
[ترجمه ترگمان]نور را باخود به درون خود بیاورید و با هر ضربه صحیح شما را دلگرم کنید
[ترجمه گوگل]نور را درون خود بیرون بیاورید، و با هر نوسان صحیح، شما باید خشنود باشید
12. Canst thou bring forth Mazzaroth in his season ? or canst thou guide Arcturus with his sons?
[ترجمه ترگمان]آیا تو Mazzaroth را در فصل او پیش خواهی برد؟ یا می توانی او را با فرزندان خود راهنمایی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید Mazzaroth در فصل خود را به ارمغان بیاورد؟ آیا می توانید Arcturus را با پسران خود هدایت کنید؟
13. Weed through the old to bring forth the new.
[ترجمه ترگمان]وید داره پیر میشه تا جدید را بیاره بیرون
[ترجمه گوگل]علف های هرز از طریق قدیمی به جلو آوردن جدید
14. Ninthly, commercial banks should constantly bring forth new assortment of loan.
[ترجمه ترگمان]بانک های تجاری باید به طور مداوم مجموعه جدیدی از وام را عرضه کنند
[ترجمه گوگل]نهم، بانک های تجاری باید به طور مرتب مرتبۀ جدید وام را ارائه دهند