کلمه جو
صفحه اصلی

comestible


معنی : خوراکی، خوردنی، قابل خوردن
معانی دیگر : (نادر) خوراکی، خوراکی درجمع

انگلیسی به فارسی

خوردنی، خوراکی (در جمع)، قابل خوردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: suitable for eating; edible.
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) things suitable for food; foodstuffs.

• food, things which can be eaten
edible

مترادف و متضاد

خوراکی (اسم)
food, meal, chow, comestible

خوردنی (اسم)
food, comestible, esculent

قابل خوردن (صفت)
comestible

جملات نمونه

1. Ethyl lactate is one kind of comestible synthetic spicery . It is also one kind of good solvent.
[ترجمه ترگمان]lactate Ethyl نیز نوعی از spicery مصنوعی است این یک نوع حلال خوب نیز هست
[ترجمه گوگل]اتیل لاکتات یکی از انواع طعم دهنده های مصنوعی خوراکی است همچنین یک نوع حلال خوب است

2. A way of separating some comestible red pigment from the red turnip is studied by this paper.
[ترجمه ترگمان]راهی برای جدا کردن بعضی از pigment قرمز رنگ از شلغم قرمز توسط این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله روش جدا سازی برخی از رنگدانه های قرمز خوراکی از ریشه قرمز مورد بررسی قرار گرفته است

3. The application of frying in vacuum to comestible industry becomes more and more popular nowadays and has broad prospects because of its advantages.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سرخ کردن در خلا به صنعت comestible امروزه بیشتر و محبوب تر خواهد شد و به دلیل مزایایی که دارد، دارای چشم انداز وسیعی است
[ترجمه گوگل]استفاده از سرخ کردن در خلاء به صنعت خوراکی امروزه محبوب تر و محبوب تر می شود و از مزایای آن چشم انداز وسیعی دارد

4. Deepen as what current system reforms commissariat, how does grain do industrial business to walk out of predicament without policy meal comestible ?
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه سیستم فعلی ما چه چیزی را اصلاح می کند، چگونه گندم کار صنعتی را برای خارج شدن از مخمصه بدون صرف غذا انجام می دهد؟
[ترجمه گوگل]به عنوان سیستم کنونی سیستم اصلاحات کمیساریا، چه چیزی باعث می شود که کارخانه های صنعتی برای خروج از بحران بدون غذا غذای سیاستی، غذا بخورند؟

5. Preventing a terrorist or a disgruntled employee from contaminating milk, juice, produce, meat or any type of comestible is a daunting problem.
[ترجمه ترگمان]پیش گیری از یک تروریست یا یک کارمند ناراضی از آلوده کردن شیر، آب میوه، تولید، گوشت و یا هر نوع of یک مشکل بزرگ است
[ترجمه گوگل]جلوگیری از یک کارمند تروریست و یا ناراضی از آلودگی شیر، آب، تولید، گوشت و یا هر نوع غذا، یک مشکل دشوار است


کلمات دیگر: