1. The announcement was made in a communique issued by the Defence Minister.
[ترجمه ترگمان]این خبر در اعلامیه ای که توسط وزیر دفاع صادر شد اعلام شد
[ترجمه گوگل]این اعلامیه در بیانیه ای که توسط وزیر دفاع صادر شد، منتشر شد
2. The communique gave no other details.
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه جزئیات دیگری نداشت
[ترجمه گوگل]این اطلاعات هیچ جزئیات دیگری را ارائه نکرد
3. The communique & 1 & made no mention of progress on any of the issues.
[ترجمه ترگمان]ابلاغیه رسمی & ۱ & هیچ اشاره ای به پیشرفت در هیچ یک از این موضوعات نکرد
[ترجمه گوگل]این یادداشت 1 هیچ پیشرفت در مورد مسائل را ذکر نکرده است
4. The communique made no mention of progress on any of the issues.
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه هیچ اشاره ای به پیشرفت در مورد هر یک از این موضوعات نکرد
[ترجمه گوگل]در این نشست هیچ اشاره ای به پیشرفت در هر یک از مسائل وجود ندارد
5. We disagree to the communique.
[ترجمه ترگمان]ما با این اعلامیه موافق نیستیم
[ترجمه گوگل]ما با این تفاهم موافق نیستیم
6. The announcement was made in a communique & 1 & issued by the Defence Minister.
[ترجمه ترگمان]این خبر در اعلامیه ای که توسط وزیر دفاع منتشر شد، اعلام شد
[ترجمه گوگل]این اعلامیه در بیانیه ای که توسط وزیر دفاع صادر شد، منتشر شد
7. One communique was particularly critical of Fox.
[ترجمه ترگمان]یک اعلامیه به ویژه برای فاکس حیاتی بود
[ترجمه گوگل]یکی از مفاد به خصوص از فاکس انتقاد شد
8. The country's foreign ministry issued a communique on its Sovereignty Reaffirmation Day.
[ترجمه ترگمان]وزارت امور خارجه این کشور اعلامیه ای را در روز استقلال ملی این کشور صادر کرد
[ترجمه گوگل]وزارت خارجه این کشور روزنامه تاییدیه حاکمیت خود را منتشر کرد
9. It said in a communique that he had undergone facial surgery to avoid detection.
[ترجمه ترگمان]در اعلامیه ای اظهار داشت که وی برای اجتناب از تشخیص، تحت عمل جراحی چهره قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]او در یک بیانیه ای گفت که برای جلوگیری از تشخیص عمل جراحی صورت انجام داده است
10. My colleagues read the communique astonishment rather than excitement.
[ترجمه ترگمان]همکاران من بیشتر متعجب بودند تا هیجان
[ترجمه گوگل]همکاران من، به جای هیجان، از غم و اندوه سخن می گویند
11. According to the latest communique, both sides will soon reach an agreement.
[ترجمه ترگمان]براساس آخرین ابلاغیه، هر دو طرف به زودی به توافق می رسند
[ترجمه گوگل]بر اساس آخرین بیانیه، هر دو طرف به زودی به توافق رسیدند
12. He sent me the communique; I looked it through thoroughly.
[ترجمه ترگمان]او این اعلامیه را برایم فرستاد؛ آن را کام لا به دقت بررسی کردم
[ترجمه گوگل]او به من پیام فرستاد؛ من آن را به طور کامل نگاه کردم
13. Dow Jones newswires reports that a draft communique prepared for the meeting calls for member countries to "refrain from competitive devaluation. "
[ترجمه ترگمان]newswires Jones Dow گزارش می دهد که پیش نویس اعلامیه ای که برای این نشست تهیه شده است خواستار \"خودداری از کاهش ارزش رقابتی\" کشورهای عضو شده است
[ترجمه گوگل]Newswires داو جونز گزارش می دهد که یک پیش نویس یادداشت آماده شده برای جلسه خواستار استعفای کشورهای عضو از کاهش ارزش رقابتی است '
14. My colleagues read the communique with astonishment rather than jubilation.
[ترجمه ترگمان]همکارانم به جای شادمانی، اعلامیه را با حیرت خواندند
[ترجمه گوگل]همکاران من این سخنرانی را با شگفتی و نه تبریک می خوانند