کلمه جو
صفحه اصلی

asparagus


معنی : مارچوبهء سمی، مارچوبه رسمی
معانی دیگر : (گیاه شناسی) مارچوبه (جنس asparagus و تیره ی lily)، سفارج، اسفراج، مارچوبه ء رسمی

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) مارچوبه رسمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tall branching plant related to the lily, whose young shoots are cultivated and eaten as a vegetable.

• plant with edible shoots
asparagus is a vegetable with green shoots that you cook and eat.

مترادف و متضاد

مارچوبهء سمی (اسم)
asparagus

مارچوبه رسمی (اسم)
asparagus

جملات نمونه

1. We had asparagus tips for dinner.
[ترجمه ترگمان] ما مارچوبه سفارش دادیم واسه شام
[ترجمه گوگل]ما شامپانزه هایی برای شام داشتیم

2. This sauce goes wonderfully well with fish, asparagus or new potatoes.
[ترجمه ترگمان]این سس به نحو عجیبی با ماهی، مارچوبه یا سیب زمینی تازه آشنا می شود
[ترجمه گوگل]این سس با ماهی، مارچوبه یا سیب زمینی جدید به خوبی برخورد می کند

3. Layer the potatoes, asparagus and salmon in the tin.
[ترجمه ترگمان]زیر سیب زمینی، مارچوبه و ماهی قزل آلا توی قوطی
[ترجمه گوگل]لایه ای از سیب زمینی، مارچوبه و ماهی آزاد در قلع

4. Asparagus is reputed to be an aphrodisiac.
[ترجمه ترگمان]معروف به شهرت معروف است
[ترجمه گوگل]مارچوبه شناخته شده است به عنوان یک فلفل دلمه ای

5. I like asparagus soup.
[ترجمه ترگمان] من سوپ مارچوبه رو دوست دارم
[ترجمه گوگل]من سوپ اسپارگ را دوست دارم

6. Now British asparagus is in season.
[ترجمه ترگمان]حالا مارچوبه انگلیسی در فصل است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اسپارگ بریتانیا در فصل است

7. We have some asparagus for lunch.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار مارچوبه واسه ناهار داریم
[ترجمه گوگل]ما برخی از مارچوبه برای ناهار داریم

8. I don't like asparagus.
[ترجمه ترگمان]من مارچوبه دوست ندارم
[ترجمه گوگل]اسپرسو را دوست ندارم

9. When they dressed up, they were more than asparagus pickers, berry pickers and cannery workers.
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس می پوشیدند، آن ها بیشتر از مارچوبه و رازک و کارگران کنسروسازی بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها لباس پوشیدن، آنها بیش از جمع آوری اسپارگ، جمع آوری توت ها و کارگران قنادی بود

10. Add salmon. 7 Serve with fresh asparagus or broccoli for colour contrast.
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا را اضافه کنید ۷ غذا را با مارچوبه و یا بروکلی برای کنتراست رنگی سرو کنید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن سالمون 7 برای کنتراست رنگی با مارچوبه یا بروکلی تازه سرو کنید

11. Heat the soup and asparagus tips with the white wine in a saucepan.
[ترجمه ترگمان]سوپ و مارچوبه را با شراب سفید در ماهی تابه نشان می داد
[ترجمه گوگل]راهنمایی سوپ و مارچوبه را با شراب سفید در یک ظرف بخورید

12. Think skinny asparagus spears with broccoli tops.
[ترجمه ترگمان]فکر کن asparagus لاغر با tops بروکلی
[ترجمه گوگل]فکر می کنم اسپارگ لاغر با اسپری بروکلی است

13. Planted more blueberries and also asparagus.
[ترجمه ترگمان]زغال آخته و مارچوبه گذاشته
[ترجمه گوگل]زغال اخته بیشتر و همچنین مارچوبه

14. Positive results prompted further trials and asparagus, green peppers, melons, onions, nectarines and pears were also grown.
[ترجمه ترگمان]نتایج مثبت منجر به آزمایش ها بیشتر و مارچوبه، فلفل سبز، هندوانه، پیاز، nectarines و گلابی شد
[ترجمه گوگل]نتایج مثبت موجب شد آزمایش های بیشتر و اسپارگ، فلفل سبز، خربزه، پیاز، نکتار و گلابی نیز رشد کرد

پیشنهاد کاربران

مارچوبه

Asparagus ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: مارچوبه
تعریف: سرده ای از مارچوبه ایان ایستاده یا بالارونده و غالباً تاحدودی چوبی با نزدیک به 300 گونه که از سیبری تا افریقای جنوبی به صورت بومی می رویند؛ معروف ترین گونۀ آن را برای استفاده از ساقۀ گوشتی و تردش می کارند و به عنوان سبزی مصرف می کنند؛ چند گونۀ افریقایی آن به عنوان گیاهان زینتی پرورش داده می شود؛ برگ های حقیقی این گیاهان به صورت فلس های کوچکی درآمده است و گل های کوچک و سبز متمایل به زرد آنها در بهار و میوه های ستۀ قرمزشان در پاییز پدیدار میشود


کلمات دیگر: