کلمه جو
صفحه اصلی

contrastingly

انگلیسی به انگلیسی

• differingly, opposingly

جملات نمونه

1. Finally, the third rhythm forms a contrastingly smooth arpeggio which sweeps upwards in pairs of quavers.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، سومین ریتم یک arpeggio نرم را شکل می دهد که به صورت جفت of بالا می رود
[ترجمه گوگل]در نهایت، ریتم سوم، آرپیجی متضاد صاف را تشکیل می دهد که در جاهایی از کوواران حرکت می کند

2. The best time to buy shoes, contrastingly, is late afternoon, when your feet are at their biggest.
[ترجمه ترگمان]بهترین زمان برای خرید کفش، contrastingly، اواخر بعد از ظهر است، زمانی که پاهای شما به بالاترین حد خود می رسند
[ترجمه گوگل]بهترین زمان برای خرید کفش، در مقابل، دیر بعد از ظهر است، زمانی که پای خود را در بزرگترین آنها است

3. Contrastingly, images taken during the day compose the bottom of the image, with the Sun being captured once every 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]تصاویر و تصاویری که در طول روز گرفته می شوند، پایین تصویر را تشکیل می دهند و خورشید هر ۱۵ دقیقه یک بار به اسارت می افتد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، تصاویر گرفته شده در طول روز، پایین تصویر را تشکیل می دهند، با خورشید هر 15 دقیقه یکبار گرفته می شود

4. Contrastingly, the majority of teenagers and those in their twenties already have plenty of growth factors, which is why the same products would not be fully absorbed when used by younger people.
[ترجمه ترگمان]contrastingly، اکثریت نوجوانان و کسانی که در سنین ۲۰ سالگی خود هستند از عوامل رشد فراوانی برخوردار هستند، به همین دلیل است که محصولات مشابه وقتی توسط افراد جوان مورد استفاده قرار می گیرند به طور کامل جذب نمی شوند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، اکثر نوجوانان و کسانی که در دهه بیست سالگی خود را دارند، فاکتورهای رشد فراوانی دارند، به همین دلیل از زمانی که جوانان استفاده می شود، محصولات مشابه به طور کامل جذب نخواهند شد

5. Contrastingly, both the rooms leading off it gave an immediate impression of being disgraced.
[ترجمه ترگمان]contrastingly، هر دو اتاق که به آن منتهی می شد، اثر آنی داشت که رسوا شوند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، هر دو اتاق که از آن جلوگیری می کردند، فورا تصور می کردند که از بین برود

6. The tatami room is designed contrastingly in black and silver.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با لباس سیاه و نقره ای طراحی شده است
[ترجمه گوگل]اتاق تاتامی در مقایسه با سیاه و نقره طراحی شده است

7. On the other hand, a generally ponderously sombre piece may need stimulating by interludes of contrastingly more vital movement.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، به طور کلی، یک قطعه تیره و سنگین ممکن است به تحریک by یک جنبش بسیار حیاتی نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، قطعه ای به طور کلی به طور قابل ملاحظه ای ظاهرا ممکن است نیاز به تحریک با interludes از جنبه های متضاد بیشتر حیاتی است

8. Under the conditions of nitrogen-oil mixture, cooled nitrogen and cooled nitrogen-oil mixture, the milling force experiments on high speed milling of Ti alloy TC4 were contrastingly done.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط ترکیب نیتروژن - نفت، نیتروژن خنک شده و مخلوط نیتروژن - نیتروژن خنک شد، آزمایش ها نیروی milling بر روی سرعت بالا آلیاژ Ti انجام شد
[ترجمه گوگل]در شرایط مخلوط نفت و نیتروژن، نیتروژن خنک و مخلوط نفت و نیتروژن خنک می شود، آزمایش های میلز بر روی میلگرد با سرعت بالا TC4 آلومینیوم تیتانیوم انجام شد

پیشنهاد کاربران

به طور متفاوت


کلمات دیگر: