کلمه جو
صفحه اصلی

domed


معنی : خمرهای شکل
معانی دیگر : گنبددار، گنبدنما

انگلیسی به فارسی

گنبددار،گنبدنما


غرور، خمرهای شکل


انگلیسی به انگلیسی

• arched, vaulted, rounded
something that is domed is in the shape of a dome.

مترادف و متضاد

خمره ای شکل (صفت)
barreled, domed

جملات نمونه

1. the domed roof of the church
طاق گنبددار کلیسا

2. upward pressure has domed the rock surface
فشار به سوی بالا سطح صخره را گنبدسان کرده است.

3. His forehead domed out in a curve.
[ترجمه ترگمان]پیشانی اش به شکل خمیدگی درامده بود
[ترجمه گوگل]پیشانی او در یک منحنی فرو ریخت

4. Opened in 190 the building had a huge domed trading hall lined with marble pillars and stained glass.
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان، ۱۹۰ ساختمان، یک تالار بزرگ تجاری داشت که با ستون هایی از مرمر و شیشه های رنگی پر شده بود
[ترجمه گوگل]ساختمان 190 ساله افتتاح شد و دارای یک تالار بزرگ تجاری محاصره شده با ستون های سنگ مرمر و شیشه ای رنگ آمیزی بود

5. The domed structure was wrecked, smashed open at one side like an eggshell.
[ترجمه ترگمان]ساختمان گنبدی درهم شکسته و خرد شده بود و در یک طرف مثل پوست تخم مرغ خرد شده بود
[ترجمه گوگل]ساختار گنبد خراب شده بود، در یک طرف باز مثل یک پوسته تخم مرغ افتاد

6. Intricate murals cover the walls and domed ceiling.
[ترجمه ترگمان]Intricate murals دیوارها و سقف گنبدی را پوشش می دهند
[ترجمه گوگل]نقاشی های پیچیده دیوار و سقف گنبد را پوشش می دهد

7. In an old domed church, sunlight painted rainbow jewels on the marble floor.
[ترجمه ترگمان]در یک کلیسای کوچک گنبدی، نور آفتاب روی کف مرمر دیده می شد
[ترجمه گوگل]در یک کلیسای غارنورد قدیمی، نور خورشید جواهرات رنگین کمان را روی کف مرمر رنگ کرد

8. The crisp patterns of ploughed fields and domed woods stand in relief, sharpened by sunlight and shadow.
[ترجمه ترگمان]الگوهای ترد زمین های شخم زده و جنگل گنبد دار در آرامش به سر می برند و با نور خورشید و سایه تیز می شوند
[ترجمه گوگل]الگوهای واضح زمین های شخم زده و جنگل های کوهستانی در تسکین، تشدید شده توسط نور خورشید و سایه

9. He stumbles through an attempt to get a domed stadium.
[ترجمه ترگمان]او سکندری خوران از یک تلاش برای رسیدن به یک استادیوم گنبد دار عبور می کند
[ترجمه گوگل]او از طریق یک تلاش برای گرفتن یک استادیوم گنبدی می سوزد

10. A floor of polished marble, a domed ceiling of gold mosaic.
[ترجمه ترگمان]کف آن از مرمر صیقلی شده بود و سقف گنبدی شکلی از مرمر طلایی داشت
[ترجمه گوگل]کف از سنگ مرمر جلا، یک سقف کاذب از موزاییک طلا

11. A female puppet with a fine, domed forehead entered, swishing black velvet.
[ترجمه ترگمان]یک عروسک زن با پیشانی گنبد دار وارد شد و مخمل سیاه رنگی در آن پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]یک عروسک خیمه زن با جریمه ای زیبا و پیشانی گنبدی وارد شده و مخملی سیاه و سفید را می پوشاند

12. Toronto, with its big domed stadium, is a likely site for the Olympic games.
[ترجمه ترگمان]تورنتو با استادیوم domed بزرگش مکانی محتمل برای بازی های المپیک است
[ترجمه گوگل]تورنتو، با استادیوم بزرگ آن، یک سایت احتمالا برای بازی های المپیک است

13. Steel columns support the vaulted, domed glass ceilings.
[ترجمه ترگمان]ستون های فولادی سقف گنبدی شکلی را پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]ستون های فولادی از سقف های شیشه ای مسلح و گلدان پشتیبانی می کنند

14. Changes in the domed stadium, which will seat 20,000 spectators for the MLS team in its lower bowl, will be based along those found at the home venue of Eintracht Frankfurt of the German Bundesliga .
[ترجمه ترگمان]تغییرات در استادیوم گنبد دار که ۲۰ هزار تماشاچی را برای تیم آمریکا در کاسه its جای خواهد داد، در کنار کسانی خواهد بود که در محل اصلی Eintracht فرانکفورت آلمان لیگ آلمان پیدا خواهند شد
[ترجمه گوگل]تغییرات در استادیوم کوهنوردی که 20،000 تماشاچی را برای تیم MLS در کاسه پایین تر خواهد گذاشت، براساس نتایجی که در محل برگزاری مسابقه آینترخت فرانکفورت از بوندسلیگای آلمان برگزار می شود، خواهد بود

15. Baptistery (or Baptistry ):Domed hall or chapel, adjacent to or part of a church, for the administration of Baptism.
[ترجمه ترگمان]Baptistery (یا Baptistry): تالار یا نمازخانه، مجاور یا بخشی از یک کلیسا، برای اداره of
[ترجمه گوگل]Baptistery (یا Baptistry): سالن یا کلیسای غرق در مجاورت کلیسا یا بخشی از آن برای مدیریت تعمید


کلمات دیگر: