کلمه جو
صفحه اصلی

dotage


معنی : خرق، ضعف پیری، کودنی در اثر پیری
معانی دیگر : فرتوتی، خرفتی (در اثر پیری)، ناتوانی

انگلیسی به فارسی

ضعف پیری، کودنی در اثر پیری


انگلیسی به انگلیسی

• senility, impaired intellect as a result of old age; infatuation; act of doting on someone or something
if someone is in their dotage, they are very old and becoming weak.

مترادف و متضاد

خرق (اسم)
disrespect, idiocy, amentia, asperity, imbecility, anility, brutality, dementia, dotage, discourtesy

ضعف پیری (اسم)
caducity, dotage

کودنی در اثر پیری (اسم)
dotage

feebleness, old age


Synonyms: advanced age, decrepitude, elderliness, fatuity, imbecility, infirmity, second childhood, senectitude, senility, weakness


Antonyms: childhood, strength, youngness, youth, youthfulness


جملات نمونه

1. he has reached his dotage now
او اکنون پیرو خرفت شده است.

2. Even in his dotage, the Professor still sits on the committee.
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، استاد هنوز در کمیته حضور دارد
[ترجمه گوگل]حتی در دوران تحصیل، استاد هنوز در کمیته حضور دارد

3. What Lord Denning's Spectator interview in his dotage had revealed was unguarded language.
[ترجمه ترگمان]چیزی که Lord Denning در خرفتی او نشان داده بود زبان بی نگهبان بود
[ترجمه گوگل]چه مصاحبه تماشاگر Lord Denning در سالگرد انجامش معلوم شد زبان بیگناه بود

4. Thurmond is as mean in his dotage as he was in his younger days.
[ترجمه ترگمان]Thurmond به همان اندازه که در روزه ای جوانی به سر می برد یعنی در حالی که در ایام جوانیش بود
[ترجمه گوگل]تورموند به عنوان یک معنی در زمان او بود که او در روزهای جوانترش بود

5. For while Hare was playing out his dotage, the backroom was at work.
[ترجمه ترگمان]چون هر وقت که داشت پا به پا می گذاشت، اتاق پشتی داشت کار می کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که هارو از زمان تحویل خود بازی می کرد، اتاق پشت در کار بود

6. Is this how we want to spend our dotage?
[ترجمه ترگمان]این روشیه که ما می خوایم dotage رو سپری کنیم؟
[ترجمه گوگل]این چگونه ما می خواهیم هزینه ما را صرف کنیم؟

7. Merlin fell in a dotage on the damsel.
[ترجمه ترگمان](مرلین)در برابر این دوشیزه سرنگون شد
[ترجمه گوگل]مرلین در سن دوازده سالگی سقوط کرد

8. He has dotage because of old age.
[ترجمه ترگمان]از پیری خرف شده است
[ترجمه گوگل]او به خاطر سن پیری ازدواج کرده است

9. I'm not in my dotage yet ; I can still drive to Gilly.
[ترجمه ترگمان]هنوز از پا افتاده ام؛ هنوز می توانم تا گیلی رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]من هنوز در خانه ام نیستم؛ من هنوز می توانم به Gilly رانندگی کنم

10. He is in his dotage.
[ترجمه ترگمان] اون داره از پا در میاد
[ترجمه گوگل]او در روز قیامت است

11. Sarah moved back in with her father so that she could look after him in his dotage.
[ترجمه ترگمان]سارا با پدرش به خانه بازگشت تا او بتواند در dotage از او مراقبت کند
[ترجمه گوگل]سارا با پدرش برگشت، به طوری که می توانست در سالگرد او مراقبت کند

12. Sometimes the kids talk to me as if I'm in my dotage!
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها بچه ها طوری با من حرف می زنند که انگار من dotage هستم!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات بچه ها با من صحبت می کنند، مثل اینکه من در دوران من هستند!

13. We all need to work at forgiveness and acceptance right into our dotage.
[ترجمه ترگمان]همه ما باید در بخشش و پذیرش درست در خرفتی خودمان کار کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما باید برای بخشش و پذیرش درست در زمان ما کار کنیم

14. It is as though they could not wait to sink into a dotage spent in permanent contemplation of their childhood.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که آن ها نمی توانستند صبر کنند تا خود را در سنین پیری که به دوران کودکی خود مشغول بودند، فرو کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها نمی توانند منتظر بمانند تا به صرف وقت صرف شده در دوران کودکی خود توجه کنند

He has reached his dotage now.

او اکنون پیرو خرفت شده است.



کلمات دیگر: