1. he has reached his dotage now
او اکنون پیرو خرفت شده است.
2. Even in his dotage, the Professor still sits on the committee.
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، استاد هنوز در کمیته حضور دارد
[ترجمه گوگل]حتی در دوران تحصیل، استاد هنوز در کمیته حضور دارد
3. What Lord Denning's Spectator interview in his dotage had revealed was unguarded language.
[ترجمه ترگمان]چیزی که Lord Denning در خرفتی او نشان داده بود زبان بی نگهبان بود
[ترجمه گوگل]چه مصاحبه تماشاگر Lord Denning در سالگرد انجامش معلوم شد زبان بیگناه بود
4. Thurmond is as mean in his dotage as he was in his younger days.
[ترجمه ترگمان]Thurmond به همان اندازه که در روزه ای جوانی به سر می برد یعنی در حالی که در ایام جوانیش بود
[ترجمه گوگل]تورموند به عنوان یک معنی در زمان او بود که او در روزهای جوانترش بود
5. For while Hare was playing out his dotage, the backroom was at work.
[ترجمه ترگمان]چون هر وقت که داشت پا به پا می گذاشت، اتاق پشتی داشت کار می کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که هارو از زمان تحویل خود بازی می کرد، اتاق پشت در کار بود
6. Is this how we want to spend our dotage?
[ترجمه ترگمان]این روشیه که ما می خوایم dotage رو سپری کنیم؟
[ترجمه گوگل]این چگونه ما می خواهیم هزینه ما را صرف کنیم؟
7. Merlin fell in a dotage on the damsel.
[ترجمه ترگمان](مرلین)در برابر این دوشیزه سرنگون شد
[ترجمه گوگل]مرلین در سن دوازده سالگی سقوط کرد
8. He has dotage because of old age.
[ترجمه ترگمان]از پیری خرف شده است
[ترجمه گوگل]او به خاطر سن پیری ازدواج کرده است
9. I'm not in my dotage yet ; I can still drive to Gilly.
[ترجمه ترگمان]هنوز از پا افتاده ام؛ هنوز می توانم تا گیلی رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]من هنوز در خانه ام نیستم؛ من هنوز می توانم به Gilly رانندگی کنم
10. He is in his dotage.
[ترجمه ترگمان] اون داره از پا در میاد
[ترجمه گوگل]او در روز قیامت است
11. Sarah moved back in with her father so that she could look after him in his dotage.
[ترجمه ترگمان]سارا با پدرش به خانه بازگشت تا او بتواند در dotage از او مراقبت کند
[ترجمه گوگل]سارا با پدرش برگشت، به طوری که می توانست در سالگرد او مراقبت کند
12. Sometimes the kids talk to me as if I'm in my dotage!
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها بچه ها طوری با من حرف می زنند که انگار من dotage هستم!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات بچه ها با من صحبت می کنند، مثل اینکه من در دوران من هستند!
13. We all need to work at forgiveness and acceptance right into our dotage.
[ترجمه ترگمان]همه ما باید در بخشش و پذیرش درست در خرفتی خودمان کار کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما باید برای بخشش و پذیرش درست در زمان ما کار کنیم
14. It is as though they could not wait to sink into a dotage spent in permanent contemplation of their childhood.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که آن ها نمی توانستند صبر کنند تا خود را در سنین پیری که به دوران کودکی خود مشغول بودند، فرو کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها نمی توانند منتظر بمانند تا به صرف وقت صرف شده در دوران کودکی خود توجه کنند