1. a dressmaker suit
یک دست لباس ظریف زنانه
2. My dressmaker has asked me to fit on the new shirt.
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواست که لباس جدیدم را بپوشم
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی از من خواسته است که در پیراهن جدیدی قرار بگیرد
3. The dressmaker used a pin to fasten the pattern to the cloth.
[ترجمه ترگمان]خیاط از یک سنجاق برای بستن الگو استفاده کرد
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی از یک پین برای الحاق الگو به پارچه استفاده می کند
4. My dressmaker has asked me to fit on the new suit tomorrow.
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواسته است که فردا با لباس نو هماهنگ باشم
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی من از من خواسته است که فردا در کت و شلوار جدید قرار بگیرد
5. The princess is dressed by a famous dressmaker.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم با یک خیاط معروف لباس پوشیده
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم توسط لباس پوشیدنی معروف است
6. The dressmaker put small weights in the hem of the dress.
[ترجمه ترگمان]خیاط دو وزنه کوچک روی لبه لباسش گذاشت
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی وزن کم را در کف لباس قرار داد
7. The dressmaker gathered the cloth to the narrowest part of the waist.
[ترجمه ترگمان]خیاط پارچه را تا تنگ ترین قسمت کمر جمع کرد
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن لباس را به کمترین قسمت کمر جمع آوری کرد
8. He had been her dressmaker since the early thirties and they knew each other very well.
[ترجمه ترگمان]از اوایل سی سالگی خیاط او شده بود و همدیگر را خیلی خوب می شناختند
[ترجمه گوگل]او از سال های اولیه سی و هفتمین سالن لباس خود بوده است و آنها همدیگر را خیلی خوب می دانستند
9. I shall ask my dressmaker from Bodmin to come out and we will see about some new clothes for you.
[ترجمه ترگمان]از خیاط my می خواهم که بیرون بیاید و چند تا لباس جدید برای شما تهیه کند
[ترجمه گوگل]من از بدمین از لباس پوشیدن خودم می خواهم بیرون بیاید و ما در مورد برخی لباس های جدید برای شما خواهیم دید
10. She's a dressmaker by trade.
[ترجمه ترگمان]او خیاط است
[ترجمه گوگل]او یک تجارت گریم است
11. My grandmother was an expert dressmaker.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم یک خیاط ماهر بود
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من یک لباس سفارشی بود
12. She had had a rewarding session with the dressmaker and wanted to tell me about it.
[ترجمه ترگمان]یک جلسه حسابی با خیاط داشت و می خواست راجع به آن با من صحبت کند
[ترجمه گوگل]او جلسه ی پرطرفدار با لباس پوشیدنی داشت و می خواست درباره ی آن به من بگوید
13. But the dressmaker had obviously decided it was too plain and added a few frills to liven it up a bit.
[ترجمه ترگمان]اما ظاهرا خیاط به این نتیجه رسیده بود که این لباس خیلی ساده است و چند تن دیگر هم آن را liven
[ترجمه گوگل]اما طراح لباس به وضوح تصمیم گرفت آن را بیش از حد ساده است و اضافه کردن تعدادی از زرق و برق به کمی آن را تحریک کند
14. The dressmaker has made it with the wrong side out.
[ترجمه ترگمان]خیاط آن را اشتباه گرفته
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدنی آن را با طرف اشتباه ساخته است