1. His grey jersey and trousers were sodden with the rain.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خاکستری و شلوارش خیس از باران بود
[ترجمه گوگل]پیراهن خاکستری او و شلوارها با باران خشک شدند
2. The football pitch was absolutely sodden.
[ترجمه ترگمان]زمین فوتبال کاملا خیس بود
[ترجمه گوگل]زمین فوتبال کاملا خشک بود
3. Her thin coat quickly became sodden.
[ترجمه ترگمان]کت نازکش به سرعت خیس شد
[ترجمه گوگل]کت و شلوار نازک او به سرعت خم شد
4. We stripped off our sodden clothes.
[ترجمه ترگمان] لباسای خیس خیس کردیم
[ترجمه گوگل]لباس های خیس شده ما را از بین بردیم
5. My shoes are sodden from walking in the rain.
[ترجمه ترگمان]کفش های من از راه رفتن در باران خیس شده اند
[ترجمه گوگل]کفش من از راه رفتن در باران خشک شده است
6. Don't sodden the tablecloth.
[ترجمه ترگمان]رومیزی را خیس نکن
[ترجمه گوگل]طرز تهیه پلو را نپوشانید
7. In the cockpit everything was sodden crew, cookers, ropes, pots and pans.
[ترجمه ترگمان]در کابین، همه چیز جاشو پر از آب و آب و دیگ و دیگ و دیگ بود
[ترجمه گوگل]در کابین خلبان همه چیز خلبان، اجاق گاز، طناب، گلدان و تابه بود
8. They circumvent waterfalls by wriggling through the sodden vegetation on the banks.
[ترجمه ترگمان]آن ها از آبشار عبور می کنند و از طریق پوشش گیاهی خیس روی ساحل وول می خورند
[ترجمه گوگل]آنها آبشارها را از طریق پوشش گیاهی خشک در بانک ها دور می کنند
9. Discarded sodden matches and joint stubs jostle around in the pan and urine seeps into the sole of my shoe.
[ترجمه ترگمان]matches خیس و stubs مفصل در ماهی تابه به هم تنه می زنند و ادرار به درون تنها کفش من نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]منحرف شده و مسابقات خرد شده و مفصل خمیدگی در اطراف در پانل و ادرار به سینه کفش من می شود
10. I trudged across the sodden grass.
[ترجمه ترگمان]با زحمت از میان علف ها به راه افتادم
[ترجمه گوگل]من در سراسر چمن خشک شده چنگ زدم
11. We arrived home completely sodden.
[ترجمه ترگمان] کاملا خیس به خونه رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما به خانه می رسیم
12. She untied the knots and removed the saliva sodden strip of cushion covering from his mouth.
[ترجمه ترگمان]او گره را باز کرد و نوار چسب خیس را که از دهانش بیرون امده بود بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او گره ها را جدا کرد و نوار ضخیم بزاق را از دهانش خارج کرد
13. A sodden heaviness weighted down her limbs.
[ترجمه ترگمان]سنگینی سنگینی بدنش را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]سنگین شدن استخوان ها در اندامهای بدن او اندک است
14. Mary tried to read the writing in her sodden address book, but it was impossible.
[ترجمه ترگمان]مری کوشید کتاب آدرس sodden را بخواند، اما غیر ممکن بود
[ترجمه گوگل]مری سعی کرد کتاب را بخواند، اما غیرممکن بود