1. The method not only reduces the complicacy of the carton design, but can deal with every face of the carton, and it creates advantageous conditions in carton upholster for the next step.
[ترجمه ترگمان]این روش نه تنها میزان تولید کارتن را کاهش می دهد، بلکه می تواند با هر چهره کارتن دست و پنجه نرم کند و شرایط مساعدی را در کارتن کارتن (upholster)برای مرحله بعدی ایجاد نماید
[ترجمه گوگل]این روش نه تنها مشکلات پیچیده طراحی کارتن را کاهش می دهد، بلکه می تواند با هر چهره کارتن مقابله کند و در مرحله ی بعدی، شرایط یخچالی را در یخچال های کارتن ایجاد می کند
2. Complicacy performance provided the variety angle of view, manis on the sides for our research.
[ترجمه ترگمان]عملکرد Complicacy زاویه دید متفاوتی را ارایه می دهد که در هر دو طرف برای تحقیق ما صادق است
[ترجمه گوگل]عملکرد سازگاری زاویه دید مختلفی را ارائه می دهد که برای تحقیقات ما در طرفین قرار دارد
3. The cutting object is complicacy geometry entity, which is complicacy polygon with arc, arc boundary and hole, the cutting window can be cave or convex polygon.
[ترجمه ترگمان]شی برش یک ماهیت هندسی است که چند ضلعی با کمان، مرز قوسی و سوراخ ایجاد می کند و پنجره برش می تواند چند ضلعی محدب یا محدب باشد
[ترجمه گوگل]جسم برش سازه ای است که در آن هندسه پیچیدگی چند ضلعی با قوس، مرز قوس و سوراخ است، پنجره برش می تواند غار یا چند ضلعی محدب باشد
4. The antiaircraft missile weapon system is the complicacy of constitutes. The combat resilience measurement is difficulty.
[ترجمه ترگمان]The موشکی ضد موشک بالستیک است که به منزله complicacy است سنجش انعطاف پذیری رزمی دشوار است
[ترجمه گوگل]سیستم سلاح های موشک ضد هوایی پیچیدگی سازه ها است اندازه گیری انعطاف پذیری مبارزه مشکل است
5. Which is contrary, around the unclad complicacy of cell there are peculiar and embarrassing silence. Why doesn't anybody embrace the surprising discovery vexedly in the science field?
[ترجمه ترگمان]بر عکس در دور بدن برهنه و برهنه سلول سکوت آمیخته به شرم و شرم وجود دارد چرا هیچ کس این کشف شگفت انگیز را در زمینه علمی در آغوش نخواهد گرفت؟
[ترجمه گوگل]خلاف آنچه که در اطراف پیچیدگی نامطبوع سلول وجود دارد سکوت عجیب و غریب و شرم آور است چرا کسی در زمینه علم به طور ناگهانی در معرض کشف شگفت انگیزی قرار ندارد؟
6. Risks of assembly occupancies have source complicacy, intrinsical dualism, effect ponderance, limited calculability and spatiotemporal characteristics.
[ترجمه ترگمان]ریسک of های مونتاژ دارای منبع complicacy، dualism intrinsical، ponderance effect، calculability محدود و ویژگی های spatiotemporal هستند
[ترجمه گوگل]خطرات مشاغل مونتاژ دارای پیچیدگی منبع، دوگانگی ذاتی، اندازه گیری اثر، محاسبه محدود و ویژگی های فضایی و زمانی است
7. Due to complicacy of DTD, it is difficult to study the logical implication of XFD.
[ترجمه ترگمان]با توجه به complicacy of، مطالعه مفهوم منطقی of دشوار است
[ترجمه گوگل]با توجه به پیچیدگی DTD، مطالعه مفاهیم منطقی XFD دشوار است
8. All common digital phasic transformers are taken by hardware circuit to connect This form has high complicacy and high trouble rate.
[ترجمه ترگمان]تمامی ترانسفورماتورهای متداول دیجیتالی به وسیله مدار سخت افزاری برای اتصال این فرم استفاده می شوند که دارای نرخ بالای بالا و نرخ بالای دردسر است
[ترجمه گوگل]تمام ترانسفورماتورهای فاز دیجیتال معمولی به وسیله مدار سخت افزاری برای اتصال متصل می شوند این فرم دارای کمبودهایی بالا و نرخ بالای مشکل است
9. The images of all labouring women in Zhang Xianliang's works have striking, particular personalities and much plentifulness, complicacy and deep implications.
[ترجمه ترگمان]تصاویر همه زنان شاغل در آثار ژانگ Xianliang شخصیت های برجسته و plentifulness، complicacy و معانی عمیق بسیاری را به خود جلب کرده اند
[ترجمه گوگل]تصاویر همه زنان کارگر در اثر ژانگ Xianliang قابل توجه، شخصیت های خاص و غول پیکر، پیچیدگی و مفاهیم عمیق است
10. Compare - with developing single - alone program, parallel program has its speciality and complicacy.
[ترجمه ترگمان]مقایسه - با توسعه برنامه تنها انفرادی، برنامه موازی تخصص و تخصص خود را دارد
[ترجمه گوگل]مقایسه - با توسعه یک برنامه تنها، برنامه موازی تخصص و کمال خود را دارد
11. To adopt GFP protocol, EOS eliminates complicated protocol transition, and makes Ethernet expand to MAN/WAN, by which net function cost and complicacy have been greatly reduced.
[ترجمه ترگمان]برای اتخاذ یک پروتکل GFP، EOS انتقال پروتکل پیچیده را حذف می کند و باعث می شود که اترنت به MAN \/ WAN گسترش یابد، که در آن هزینه تابع خالص و complicacy به شدت کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]برای اتخاذ پروتکل GFP، EOS انتقال پروتکل پیچیده را حذف می کند و باعث می شود که اترنت به MAN / WAN گسترش یابد و هزینه و پیچیدگی خالص آن بسیار کاهش یافته است
12. The petroleum chemical engineering process become more and more huge and complicacy.
[ترجمه ترگمان]فرآیند مهندسی شیمی به and و complicacy تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]فرآیند مهندسی شیمی شیمی در عین حال عظیم و پیچیده تر می شود
13. In the prossess, the synthetic reaction of bromomtromethane is complicacy and much influence factor.
[ترجمه ترگمان]در the، واکنش ترکیبی of complicacy و فاکتور تاثیر زیادی دارد
[ترجمه گوگل]در پروسس، واکنش مصنوعی برومومترمثان، پیچیدگی و عامل بسیار تاثیرگذار است
14. The research indicates that the fractal dimension can be a parameter of the quantitative analysis, and quantificationally estimate the complicacy of dilapidation .
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان می دهد که ابعاد مقطعی می تواند پارامتری از تحلیل کمی باشد و quantificationally از خرابی و خرابی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این تحقیق نشان می دهد که ابعاد فراکتال می تواند یک پارامتر از تجزیه و تحلیل کمی باشد و کمبودهایی از تخریب را کم ارزیابی می کند