1. some monks lead an ascetic life
برخی از راهبان زندگی زاهدانه ای دارند.
2. They live a very ascetic life.
[ترجمه ترگمان]آن ها در زندگی very زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک زندگی بسیار آستانه زندگی می کنند
3. Living hidden away in the mountains suited his ascetic character.
[ترجمه Sea] زندگی پنهانی در کوه با شخصیت زاهدانش سازگار هست
[ترجمه ترگمان]زندگی در کوهستان در میان کوهستان، با شخصیت زاهدانه او سازگار بود
[ترجمه گوگل]زندگی که در کوه ها پنهان شده است، شخصیت آشفته اش را مناسب می داند
4. The monks lived a very ascetic life.
[ترجمه ترگمان]راهبان در زندگی ریاضت very زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]راهبان یک زندگی بسیار آستانه زندگی می کردند
5. The hermit followed an ascetic life - style.
[ترجمه ترگمان]راهب از سبک زندگی ریاضت گرایانه پیروی کرد
[ترجمه گوگل]مکاشفه یک سبک زندگی مستعمره را دنبال کرد
6. Counterbalancing this ascetic wunderkind is his brother, Charles Solomon.
[ترجمه ترگمان]این ریاضت ascetic، برادر او، چارلز سولومون است
[ترجمه گوگل]چارلز سلیمان، برادرش، این استدلال را مطابقت می دهد
7. He lived as an ascetic.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تارک دنیا زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک زاهد زندگی کرد
8. Louis became an extremely devout and ascetic man.
[ترجمه ترگمان]لویی مردی بسیار متدین و مرتاض گونه شد
[ترجمه گوگل]لوئیس یک مرد بسیار مودب و آشفته بود
9. We may imagine an ascetic who consistently chooses the sour instead of the sweet apple, in order to mortify the flesh.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک ascetic را تصور کنیم که به جای سیب شیرین، به جای سیب شیرین، ترشی را انتخاب کند تا گوشت را فاسد کند
[ترجمه گوگل]ممکن است تصور کنیم که یک مستعمره است که به جای سیب شیرین به طور مرتب ترش را انتخاب می کند تا گوشت را کمرنگ کند
10. While hardly ideal, our living arrangements were suitably ascetic, and conducive to inner preparation.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سختی ایده آل بود، ترتیبات زندگی ما به نحو شایسته ای ascetic و منجر به آمادگی درونی آن ها می شد
[ترجمه گوگل]در حالی که به سختی ایده آل، ترتیب زندگی ما مناسب آستانه، و به تهیه داخلی کمک می کند
11. Like the ascetic movement of which it was an outgrowth, monasticism had its origins in the Middle East.
[ترجمه ترگمان]رهبانیت، مانند the که در آن، وخامت بود، اصالت خود را در خاور میانه به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]همانند جنبش آشکار که رشد آن بود، مدرنیته در خاورمیانه ریشه داشت
12. The church itself became a two-class system: the ascetic monasteries versus the more worldly regular clergy.
[ترجمه ترگمان]خود کلیسا به یک نظام دو طبقه تبدیل شد: صومعه ها در مقابل روحانیان عادی و worldly
[ترجمه گوگل]کلیسا خود به یک نظام دو طبقه تبدیل شد: صومعه های آشیت در مقایسه با روحانیون منظم بیشتر دنیوی
13. Fenton, thin, balding and ascetic, was another veteran.
[ترجمه ترگمان]فنتون، لاغر، کچل و مرتاض، یک سرباز کهنه کار دیگر بود
[ترجمه گوگل]فنتون، نازک، طاس و زرد، یکی دیگر از جانبازان بود
14. This is achieved by strict celibacy and ascetic practices.
[ترجمه ترگمان]این امر با تجرد و اعمال ریاضت گرایانه صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این امر به واسطه رفتارهای محرمانه و مستبدانه انجام می شود
15. Fenton was a thin,[Sentence dictionary] balding and ascetic man.
[ترجمه ترگمان]فنتون یک فرهنگ لغت باریک، کچل و مرتاض گونه بود
[ترجمه گوگل]فنتون نازک، لغت نامه اصطلاحات و مرد آستانه بود