کلمه جو
صفحه اصلی

armrest


معنی : دستهء صندلی
معانی دیگر : دسته ی صندلی، جادستی (برآمدگی درون درب اتومبیل که می توان آرنج را روی آن قرار داد)

انگلیسی به فارسی

دسته صندلی


دستشویی، دستهء صندلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a support for the arm, as found on chairs, theater seating, and the like.

• part of a chair which supports the sitter's arms
parts of a chair located on the sides and used to lean the arms while sitting

مترادف و متضاد

دستهء صندلی (اسم)
armrest

جملات نمونه

1. Clutch stair armrest, move carefully step by step.
[ترجمه ترگمان]به پلکان سرازیر می شوم و با احتیاط قدم به قدم پیش می روم
[ترجمه گوگل]دستگیره پله کلاچ، با دقت گام به گام حرکت دهید

2. The armrest on this airline seat is very comfortable.
[ترجمه ترگمان]نشستن روی صندلی این خطوط هوایی بسیار راحت است
[ترجمه گوگل]دستشویی در این صندلی هواپیما بسیار راحت است

3. The armrest of horn of circular arc edge is tie-in aeruginous wood door, stair of ceramic tile inlaid is tie-in ivory metope, natural Mediterranean wind.
[ترجمه ترگمان]armrest شاخی شکل کمانی از لبه قوس دایره ای شکلی است - در در چوبی aeruginous، پلکان کاشی سرامیک inlaid است - در metope عاج و باد طبیعی مدیترانه ای
[ترجمه گوگل]دستگیره شاخ لبه قوس دایره ای است که درب چوب آئروژین در آن قرار دارد، پرده ای از کاشی سرامیک کاشی است که در ناحیه عاجی، باد طبیعی طبیعی مدیترانه قرار دارد

4. Footplate, baluster and armrest are stair gives a person the most intuitionistic " figure ", they also are the mainest component of stair, matter to us really " body home life " .
[ترجمه ترگمان]Footplate، baluster و armrest یکی از most \"اندام\" هستند، آن ها همچنین جز اصلی پله ها هستند، مهم است که واقعا \"زندگی خانگی\" ما را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]کفپوش، بلستر و دستشویی، پله ها را به فردی جذاب ترین شکل 'شهوت انگیز' می دهند، آنها همچنین اصلی ترین قسمت پله ها هستند، ما واقعا 'زندگی در خانه' هستیم

5. Hung - chien tightly gripped the armrest of his chair to keep himself from jumping up.
[ترجمه ترگمان]و به دسته صندلی تکیه داد تا خودش را از پریدن بالا نگه دارد
[ترجمه گوگل]آویزان - چیون به آرامی دستش را از صندلی خود محاصره کرد تا خود را از بالا رفتن جلو ببرد

6. Please put your armrest into horizontal position for landing.
[ترجمه ترگمان]لطفا armrest خود را در موقعیت افقی برای فرود قرار دهید
[ترجمه گوگل]لطفا دستشویی خود را به سمت افقی برای فرود قرار دهید

7. Wheelchair, Fixed armrest and footrest, Painted frame, Nylon cushion.
[ترجمه ترگمان]Wheelchair، armrest ثابت و footrest، قاب نقاشی شده نایلون
[ترجمه گوگل]صندلی چرخدار، دستگیره و پایه ثابت، قاب رنگ شده، کوسن نایلون

8. Seats with safe - belt, armrest, protective railing, three - step pedal, all specially designed.
[ترجمه ترگمان]صندلی های راحتی با کمربند ایمنی، armrest، نرده محافظ، پدال سه مرحله ای، همه به طور خاص طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]صندلی های کمربند ایمنی، دستشویی، دیوار محافظ، پدال سه مرحله ای، همه به خصوص طراحی شده اند

9. Wheelchair, Detachable armrest and footrest, Painted frame, PVC cushion.
[ترجمه ترگمان]قابلیت جداشدن بالابر، قابلیت جداشدن بالابر و footrest، قاب نقاشی شده، cushion PVC)
[ترجمه گوگل]صندلی چرخ دار، دستشویی و پایه قابل جدا شدن، قاب رنگ شده، کوسن پی وی سی

10. Equipped with canopy, armrest, safety belt.
[ترجمه ترگمان] equipped با چتر، دسته صندلی، کمربند ایمنی
[ترجمه گوگل]مجهز به سایبان، دستشویی، کمربند ایمنی

11. I am slip from armrest those who come down.
[ترجمه ترگمان]من از دسته دسته کسانی که پایین می آیند از دسته دسته می شوم
[ترجمه گوگل]من از کسانی که پایین می آیند آویزان می شوند

12. There's a head - set plug in the armrest for you to enjoy music.
[ترجمه ترگمان]یک plug - set در the برای لذت بردن از موسیقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای اینکه بتوانید از موسیقی لذت ببرید، یک دستبند سر قرار می گیرد

13. Wheelchair, Detachable armrest and footrest, Painted frame, Nylon cushion.
[ترجمه ترگمان]قابلیت جداشدن بالابر، قابلیت جداشدن بالابر و footrest، چارچوب نقاشی شده نایلون
[ترجمه گوگل]صندلی چرخدار، دستشویی و پایه قابل جدا شدن، قاب رنگ شده، کوسن نایلون

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. The vitreous armrest stair of concise vogue, from deft and clean in oozy and contemporary succinct.
[ترجمه ترگمان]پلکان vitreous armrest متداول، با مهارت و تمیز در oozy و succinct معاصر، متداول است
[ترجمه گوگل]دستشویی شیشه ای پنجره ای خلاقانه، از مفهوم و تمیز در مختصر و معاصر معاصر


کلمات دیگر: