کلمه جو
صفحه اصلی

ashy


معنی : خاکستری
معانی دیگر : خاکستر مانند، پوشیده از خاکستر، دارای خاکستر

انگلیسی به فارسی

خاکستری


خاکستر، خاکستری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: ashier, ashiest
مشتقات: ashiness (n.)
(1) تعریف: the color of ashes; ashen.
مشابه: ashen, livid

- an ashy complexion
[ترجمه ترگمان] رنگ و رویش خاکستری بود
[ترجمه گوگل] یک صورت رنگ خاکستری

(2) تعریف: of or resembling ashes.

- The sand was almost ashy.
[ترجمه ترگمان] شن ها تقریبا خاکستر شده بود
[ترجمه گوگل] ماسه تقریبا خاکستری بود

(3) تعریف: covered by ashes.

- If you walk in the fireplace your feet will get ashy.
[ترجمه ترگمان] اگه تو شومینه بری، پاهات خاکستر میشن
[ترجمه گوگل] اگر در شومینه حرکت کنید، پاهای شما خاکستر خواهند شد

• of ash shade; greyish; pallid; ash-like; full of ash; dry (skin)

مترادف و متضاد

خاکستری (صفت)
gray, ashen, ashy, drab, cinereous, grizzle

جملات نمونه

1. His face was ashy grey.
[ترجمه ترگمان]صورتش خاکستری بود
[ترجمه گوگل]چهره اش خاکستری بود

2. These spatter cones contain little, if any, fine-grained ashy material and are amongst the most characteristic products of Hawaiian eruptions.
[ترجمه ترگمان]این گله ای spatter شامل مواد خاکستری ریز دانه ریز هستند و جزو مهم ترین محصولات فوران های هاوایی هستند
[ترجمه گوگل]این مخروط های پراکنده حاوی مواد خاکستری ریز دانه ای هستند و در میان مشخص ترین محصولات فوران هاوایی هستند

3. Next, explosive activity will start, blasting ashy material in jets a couple of hundred metres above sea level.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، فعالیت انفجاری شروع خواهد شد و مواد خاکستری را با جت دویست متری بالاتر از سطح دریا منفجر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بعد، فعالیت انفجاری شروع خواهد شد، مواد خاکستر انفجاری را در جت های چند صد متر بالاتر از سطح دریا آغاز می کند

4. His glassy eyes and his ashy face were alight in an instant.
[ترجمه ترگمان]چشمان بلورین و چهره ashy در یک لحظه برق می زد
[ترجمه گوگل]چشم های شیشه ای او و چهره ی خالص او در یک لحظه خفه شد

5. Ashy, frightened child stood before a government inspector in a Polish schoolroom.
[ترجمه ترگمان]کودک هراسان و هراسان مقابل یک بازرس دولتی در کلاس درس لهستانی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]خرس، کودک ترسناک قبل از یک بازرس دولتی در یک اتاق درس لهستانی ایستاد

6. Both of the window screens were ashy,[Sentence dictionary] you would feel dim when looked out of window.
[ترجمه ترگمان]هر دو صفحه پنجره ها به رنگ خاکستر درآمده بودند، [ فرهنگ لغت حکم ] وقتی از پنجره به بیرون نگاه می کنید احساس تاریکی خواهید داشت
[ترجمه گوگل]هر دو صفحه نمایش پنجره، خاکستر بودند، [دیکشنری جمله] شما احساس می کنید کم نور هنگامی که نگاه از پنجره

7. There is a sort of ashy behavior between lawful behavior and offence behavior.
[ترجمه ترگمان]یک نوع رفتار خاکستری بین رفتار قانونی و رفتار جرم وجود دارد
[ترجمه گوگل]نوعی رفتار خاکستر بین رفتار قانونی و رفتار جرمی وجود دارد

8. Joe is Mexican. His skin is an ashy light brown and his lashes are heavier than mine, and he has short fat eyebrows and shit-brown eyes, and thick hair that flops about his fat pumpkin head.
[ترجمه ترگمان]جو مکزیکی است پوستش خاکستری روشن است و مژه هایش سنگین تر از مال من است، و ابروهای پرپشت و قهوه ای و موهایی ضخیم دارد که در سر سر pumpkin چاق است
[ترجمه گوگل]جو مکزیکی است پوست او یک قهوه ای مایل به خاکستری است و ضربه هایش سنگین تر از من است و او دارای ابروهای چرب کوتاه و چشم های قهوه ای قهوه ای و موهای ضخیم در مورد سرمه کدو تنبل است

9. But should the Republicans control both houses of Congress, they should not expect, in the ashy dawn of November a chastened president to appear in the Rose Garden mantled in sackcloth and ashes.
[ترجمه ترگمان]اما اگر جمهوری خواهان هر دو خانه کنگره را کنترل کنند، نباید انتظار داشته باشند، در آغاز ماه نوامبر، رئیس جمهور chastened در باغ رز که در گونی و خاکستر پوشیده شده بود، حضور یابد
[ترجمه گوگل]اما جمهوری خواهان باید هر دو مجلس کنگره را کنترل کنند، نباید انتظار داشته باشند که در تابستان پر از نوامبر یک رئیس جمهور محکوم به نظر برسد در باغچه گلدان و خاکستر ظاهر شود

10. In the picture all procedures need the handicraftsman purify it, and its color only involves black, white, ashy accent, therefore the folk and the style of archaize perform well.
[ترجمه ترگمان]در تصویر همه روندها نیاز به تصفیه کامل دارد و رنگ آن فقط شامل لهجه سیاه، سفید، خاکستری، و بنابراین مردم و سبک archaize به خوبی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]در تصویر، تمام روش ها نیاز به تمیز کردن دستیار دارد و رنگ آن فقط شامل سیاه و سفید، سفید و زرد است، بنابراین قوم و سبک آر بایز خوب عمل می کنند

11. There are plenty of guys who are guilty of hands that feel like they were dipped in battery acid, flaky arms and ashy legs.
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی وجود دارند که احساس گناه می کنند و احساس می کنند که در اسید باتری، بازوها و پاهای خاکستری غوطه ور شده اند
[ترجمه گوگل]افراد زیادی وجود دارند که از دستان دست به گریبان هستند، احساس می کنند که در اسید باتری، اسلحه پوسته پوسته شده و پاهای خاکستر پوشیده شده اند

12. Assuredly, as the minister looked back, he beheld an expression of divine gratitude and ecstasy that seemed like the shine of the celestial city on her face, so wrinkled and ashy pale.
[ترجمه ترگمان]مسلما، چون وزیر به پشت سر نگاه می کرد، حالتی از قدرشناسی و ecstasy می دید که همچون درخشش شهر آسمانی بر چهره او، چین و چروک و رنگ پریده می نمود
[ترجمه گوگل]مطمئنا، همانطور که وزیر نگاه کرد، شاهد تحسین و قدردانی الهی بود که به نظر می رسید مانند درخشش شهر آسمانی بر روی صورتش، به طوری که کمرنگ و خشن بود

13. In this paper, its history was introduced. The functional elements and their action mechanisms of ashy and ashless additives were analyzed.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تاریخچه آن معرفی شد عناصر عملکردی و مکانیسم های عملیاتی آن ها از افزودنی های خاکستر و ashless مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تاریخ آن معرفی شد عناصر کارکردی و مکانیسم عمل آنها از مواد افزودنی خاکستری و خاکستری مورد بررسی قرار گرفت


کلمات دیگر: