1. The budgetary arithmetic suggests that government borrowing is set to surge.
[ترجمه ترگمان]حساب بودجه ای پیشنهاد می کند که استقراض دولت در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]محاسبات بودجه نشان می دهد که وام های دولتی به افزایش است
2. There are huge budgetary pressures on all governments in Europe to reduce their armed forces.
[ترجمه ترگمان]فشارهای شدید بودجه ای در همه دولت ها در اروپا برای کاهش نیروهای مسلح آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای کاهش نیروهای مسلح، فشارهای زیادی بر روی تمام دولت های اروپایی وجود دارد
3. Tax policy and budgetary decisions still favor the wealthy, and the stock market sets new records every week.
[ترجمه ترگمان]سیاست مالیاتی و تصمیمات بودجه ای هنوز به نفع ثروتمندان است و بازار سهام هر هفته سوابق جدیدی را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]سیاست های مالیاتی و تصمیمات بودجه هنوز برای ثروتمندان سودمند است و بازار سهام هر هفته یک بار ثبت می کند
4. They are budgetary procedure, the inadequacy of resources, and the redistributive aspect of the budget.
[ترجمه ترگمان]آن ها عبارتند از رویه بودجه، ناکافی بودن منابع و جنبه توزیع مجدد بودجه
[ترجمه گوگل]آنها روش بودجه، عدم کفایت منابع و ابعاد توزیع مجدد بودجه هستند
5. He plays no budgetary games nor does he tolerate finance people playing games with him.
[ترجمه ترگمان]او هیچ بازی بودجه ای را بازی نمی کند و نمی تواند تامین مالی افرادی را که با او بازی می کنند را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او بازی های بودجه ای را بازی نمی کند و نمی تواند مردم مالی را که با او بازی می کنند تحمل کند
6. Some state colleges have capped enrollment for budgetary reasons.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشکده های دولتی به دلایل بودجه ای نام نویسی کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از کالج های دولتی به دلایل بودجه ثبت نام کرده اند
7. The budgetary process focuses more clearly on the resource allocation process with more thorough scrutiny of existing commitments.
[ترجمه ترگمان]فرآیند بودجه بیشتر بر روی فرآیند تخصیص منابع با موشکافی دقیق تری از تعهدات موجود تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]فرآیند بودجه بیشتر به روش تخصیص منابع با تردید بیشتر بر تعهدات موجود متمرکز شده است
8. The basic problem with budgetary reform is that it not only requires administrative reform, but also strong political support.
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی اصلاحات بودجه ای این است که نه تنها نیازمند اصلاحات اجرایی بلکه حمایت سیاسی قوی نیز می باشد
[ترجمه گوگل]مشکل اساسی با اصلاحات بودجه این است که نه تنها نیازمند اصلاحات اداری، بلکه حمایت سیاسی قوی است
9. They become entangled in national budgetary squabbles or bogged down with environmental concerns.
[ترجمه ترگمان]آن ها درگیر نزاع های بودجه ای ملی شده اند و یا با نگرانی های زیست محیطی درگیر شده اند
[ترجمه گوگل]آنها در چالش های بودجه ملی دخالت می کنند یا با نگرانی های زیست محیطی درگیر می شوند
10. To supplement traditional budgetary methods, medium-term financial planning based on estimates of economic growth was advocated.
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل روش های سنتی بودجه، برنامه ریزی مالی میان مدت براساس برآوردها از رشد اقتصادی مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]برای تکمیل روش های بودجه سنتی، برنامه ریزی مالی میان مدت براساس برآوردهای رشد اقتصادی حمایت شد
11. The budgetary commission noted that the budget was not adequate to complete the necessary economic restructuring.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون بودجه اشاره کرد که بودجه برای تکمیل بازسازی اقتصادی لازم کافی نیست
[ترجمه گوگل]کمیسیون بودجه خاطرنشان کرد که بودجه برای تکمیل بازسازی اقتصادی لازم نیست
12. I urge the administration to find a more appropriate and forthright solution to the budgetary and debt extension issues at hand.
[ترجمه ترگمان]من دولت را ترغیب می کنم که راه حل مناسب و صراحت بیشتری را به مسائل مربوط به بودجه و بدهی در دست پیدا کند
[ترجمه گوگل]من از دولت می خواهم که یک راه حل مناسب تر و درست را برای مسائل مربوط به بودجه و توسعه بدهی پیدا کند
13. A clearly described project and precise time schedule will be easily translated into budgetary terms.
[ترجمه ترگمان]یک پروژه به وضوح توصیف شده و برنامه زمانی دقیق به راحتی به شرایط بودجه ترجمه خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک پروژه به روشنی شرح داده شده و برنامه زمان دقیق به راحتی به شرایط بودجه ترجمه می شود
14. As we saw with the Treasury, organisational culture will impact on budgetary behaviour.
[ترجمه ترگمان]همانطور که ما با خزانه شاهد بودیم، فرهنگ سازمانی بر رفتار بودجه ای تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]همانطور که با خزانه داری دیدیم، فرهنگ سازمانی بر رفتار بودجه تاثیر خواهد گذاشت
15. Needs for social care would be identified according to the social services department's policy and budgetary constraints.
[ترجمه ترگمان]نیازها برای مراقبت اجتماعی با توجه به سیاست بخش خدمات اجتماعی و محدودیت های بودجه ای، شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]نیاز به مراقبت های اجتماعی بر اساس سیاست های بخش خدمات اجتماعی و محدودیت های بودجه شناسایی می شود