کلمه جو
صفحه اصلی

arthritic


معنی : ورم فصل، مبتلا به اماس مفصل، مربوط به ورم و اماس مفصل
معانی دیگر : طب مربوط به ورم و اماس مفصل

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) مربوط به ورم و آماس مفصل، ورم فصل، مبتلا به آماس مفصل


انگلیسی به انگلیسی

• one who suffers from arthritis (inflammation of the joints)
of or pertaining to arthritis (inflammation of the joints)
an arthritic person or joint is affected by arthritis.

مترادف و متضاد

ورم فصل (اسم)
arthritic

مبتلا به ام اس مفصل (صفت)
arthritic

مربوط به ورم و اماس مفاصل (صفت)
arthritic

جملات نمونه

1. Her hands were swollen and arthritic.
[ترجمه ترگمان]دست هایش ورم کرده و ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]دستانش متورم و آرتروز بود

2. I developed serious arthritic symptoms and chronic sinusitis.
[ترجمه ترگمان]من علائم جدی مبتلا به ورم مفاصل و سینوزیت های حاد را ایجاد کردم
[ترجمه گوگل]من علائم آرتریت روماتوئید و سینوزیت مزمن را ایجاد کردم

3. In the arthritic wind, we hung a fishing line over the transom and dragged it behind us.
[ترجمه ترگمان]در باد ورم مفصلی ریسمان ماهیگیری را از روی پل آویزان کردیم و آن را پشت سر گذاشتیم
[ترجمه گوگل]در باد آرتریتی، ما یک خط ماهیگیری را بر روی فرمان گذاشتیم و آن را پشت سر ما کشیدیم

4. If they are arthritic, their sight is poor, or they are subject to dizzy spells they may trip over the flex.
[ترجمه ترگمان]اگر مبتلا به ورم باشند، بینایی آن ها ضعیف است و یا آن ها در معرض spells هستند که ممکن است بر روی فلکس سفر کنند
[ترجمه گوگل]اگر آنها آرتریت باشند، دید آنها ضعیف است و یا آنها جادوی سرگیجه هستند که ممکن است از طریق انعطاف پذیری سفر کنند

5. The bolt was not strong, arthritic with age and corrosion.
[ترجمه ترگمان]ورم به دلیل پیری و پیری قوی نبود
[ترجمه گوگل]پیچ پیچیده نبود، با سن و خوردگی آرتریت شدید بود

6. The manager chased Cowen, who is arthritic, and handed him over to police.
[ترجمه ترگمان]مدیر Cowen که مبتلا به ورم شده و به پلیس تحویل داده شد، را تعقیب کرد
[ترجمه گوگل]مدیر مدافع Cowen، که آرتیست است، و او را به پلیس تحویل داد

7. She led the way, hobbling on arthritic knees and ankles, into her sitting-room whose windows looked down on the street.
[ترجمه ترگمان]به راه افتاد و لنگ لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان به طرف اتاق نشیمن او رفت
[ترجمه گوگل]او راه را به سمت اتاق نشیمنش که پنجره ها را در خیابان نگاه کرد به سمت زانوها و مچ پا حرکت کرد

8. Talismanic paperweight, talismanic brother-substitute, talismanic memory of the Arthritic Witch of Fun.
[ترجمه ترگمان]وزنه بلورین، جانشین برادر جایگزین، و خاطره ساحره پیر Fun
[ترجمه گوگل]وزن کاغذی طلسمسانی، جایگزین برادر طلسمنی، حافظه طلسمنی جادوگر آرتوریک سرگرمی

9. He walks with a cane because of an arthritic leg.
[ترجمه ترگمان]با عصا راه میره چون پای ورم داره
[ترجمه گوگل]او با یک قوچ بخورد به خاطر یک پایه آرتریتی

10. What symptom is arthritic early days?
[ترجمه ترگمان]چه علائمی در روزه ای خیلی زود از بین رفته؟
[ترجمه گوگل]چه علائم روزهای اولیه آرتروز است؟

11. Arthritic knee conditions should be treated with caution.
[ترجمه ترگمان]شرایط زانو زدن باید با احتیاط رفتار شود
[ترجمه گوگل]شرایط زانو آرتریت باید با احتیاط رفتار شود

12. Ligament pulls injury, cartilage to tear off, arthritic disease, neuralgic etc is common " gem gal is ill " .
[ترجمه ترگمان]ligament مجروح شده، غضروف را به بیرون می کشد، بیماری مبتلا به ورم مفاصل، neuralgic و غیره معمول است و \"دختر زیبا بیمار است\"
[ترجمه گوگل]عضلات صدمه می بینند، غضروف به پاره شدن، بیماری آرتریتی، نورولیک و غیره معمول است 'GEMGAL بیماری است'

13. An insole especially advantageous for arthritic or diabetic patients comprises three layers and is shaped in a form which provides an arch support and an integral heel receiving area.
[ترجمه ترگمان]یک insole به ویژه برای بیماران مبتلا به ورم مفاصل و مبتلا به دیابت شامل سه لایه است و به شکلی شکل می گیرد که یک پشتیبان قوس و یک پایه انتگرالی برای بیماران مبتلا به دیابت فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک کفی به ویژه برای بیماران مبتلا به آرتریت یا دیابت شامل سه لایه است و در فرم شکل داده می شود که یک حمایت قوسی و یک ناحیه دریافت کننده پاشنه را فراهم می کند

14. Bryant, who has an arthritic finger and a gimpy ankle among several minor injuries, left practice early to stay rested.
[ترجمه ترگمان]برایانت که یک انگشت arthritic و مچ پا gimpy در میان چندین جراحت کوچک دارد، کمی زودتر از موعد شروع به استراحت کرد
[ترجمه گوگل]بریانت، که دارای یک انگشت آرتریتیک و مچ پا در میان چندین صدمه جزئی است، در اوایل تمرین چپ به تعطیلات رفت


کلمات دیگر: