مامور مالی اصلی
chief financial officer
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• person responsible for the financial issues of a company or large organization, cfo
جملات نمونه
1. She has held the position of Chief Financial Officer since 199
[ترجمه ترگمان]او از سال ۱۹۹ موقعیت افسر ارشد مالی را حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]او از سال 199 مامور مالی اصلی است
[ترجمه گوگل]او از سال 199 مامور مالی اصلی است
2. Chief financial officer Andy Bryant said that will lower per-share earnings by 6 cents.
[ترجمه ترگمان]اندی برایانت، افسر ارشد مالی، گفت که سود سهام هر سهم را با ۶ سنت کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]اندی برین، مدیر مالی، گفت که درآمد هر سهم را 6 سنت کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]اندی برین، مدیر مالی، گفت که درآمد هر سهم را 6 سنت کاهش خواهد داد
3. The prime example of that was his chief financial officer, whom he inherited from the previous president.
[ترجمه ترگمان]نمونه اصلی آن افسر مالی اصلی او بود که وی از رئیس جمهور قبلی به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]مثال اصلی این بود که افسر مالی اصلی او، که او از رئیس جمهور قبلی به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]مثال اصلی این بود که افسر مالی اصلی او، که او از رئیس جمهور قبلی به ارث برده بود
4. Daniel was chief financial officer at Freddie Mac since June 199
[ترجمه ترگمان]دنیل از ماه ژوئن ۱۹۹ مامور مالی فردی مک بود
[ترجمه گوگل]دانیل از زمان ژوئن 199، افسر ارشد مالی فردی مک بود
[ترجمه گوگل]دانیل از زمان ژوئن 199، افسر ارشد مالی فردی مک بود
5. Three years later, he was appointed chief financial officer.
[ترجمه ترگمان]سه سال بعد، او به عنوان افسر ارشد مالی منصوب شد
[ترجمه گوگل]سه سال بعد، او مامور مالی اصلی شد
[ترجمه گوگل]سه سال بعد، او مامور مالی اصلی شد
6. The Chief Financial Officer went out to Korea to oversee the merger.
[ترجمه ترگمان]افسر ارشد مالی برای نظارت بر این ادغام به کره رفت
[ترجمه گوگل]افسر مالی اصلی برای نظارت بر ادغام به کره رفت
[ترجمه گوگل]افسر مالی اصلی برای نظارت بر ادغام به کره رفت
7. The chief financial officer of Atmel Corp., a memory-chip maker, saw sales surge more than 60 % last year.
[ترجمه ترگمان]افسر ارشد مالی شرکت Atmel، یک سازنده حافظه، شاهد افزایش فروش بیش از ۶۰ درصد در سال گذشته بود
[ترجمه گوگل]مؤسسه مالی Atmel Corp, سازنده تراشه های حافظه، سال گذشته شاهد فروش بیش از 60 درصد بود
[ترجمه گوگل]مؤسسه مالی Atmel Corp, سازنده تراشه های حافظه، سال گذشته شاهد فروش بیش از 60 درصد بود
8. Mr Bradshaw was chief operating officer and chief financial officer.
[ترجمه ترگمان]آقای بردشاو افسر ارشد عملیاتی و رئیس امور مالی بود
[ترجمه گوگل]آقای برادشوف مدیر عامل و مدیر ارشد مالی بود
[ترجمه گوگل]آقای برادشوف مدیر عامل و مدیر ارشد مالی بود
9. Mr Selfridge will be succeeded as chief financial officer by Jeff Reinhold, 3 who also will serve as vice president.
[ترجمه ترگمان](آقای سلفریج)به عنوان رئیس مالی ریاست Jeff Reinhold ۳، که به عنوان معاون رئیس جمهور خدمت خواهد کرد، انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]آقای Selfridge به عنوان مدیر مالی مالی توسط جف رینولد، 3، که همچنین به عنوان معاون رئیس جمهور خدمت خواهد کرد، موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]آقای Selfridge به عنوان مدیر مالی مالی توسط جف رینولد، 3، که همچنین به عنوان معاون رئیس جمهور خدمت خواهد کرد، موفق خواهد شد
10. He succeeds the acting chief financial officer, Raymond R. . Monteleone.
[ترجمه ترگمان]او جانشین افسر ارشد مالی، ریموند R می شود
[ترجمه گوگل]او ریموند ریاست امور مالی اجرایی را به عهده دارد مونتئونه
[ترجمه گوگل]او ریموند ریاست امور مالی اجرایی را به عهده دارد مونتئونه
11. The company also said its chief financial officer and chief operating officer were leaving for personal reasons.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین گفته است که افسر ارشد مالی و افسر ارشد عملیاتی به دلایل شخصی آنجا را ترک کرده اند
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین گفت که مامور مالی اصلی و مدیر اجرایی وی به دلایل شخصی به سر می برد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین گفت که مامور مالی اصلی و مدیر اجرایی وی به دلایل شخصی به سر می برد
12. She's just been appointed chief financial officer of a major corporation.
[ترجمه ترگمان]او تازه به عنوان رئیس مالی یک شرکت بزرگ منصوب شده است
[ترجمه گوگل]او فقط مامور مالی اصلی یک شرکت بزرگ منصوب شده است
[ترجمه گوگل]او فقط مامور مالی اصلی یک شرکت بزرگ منصوب شده است
13. The chief financial officer, Adrian Joseph, is another Lion Brewery alumnus.
[ترجمه ترگمان]افسر ارشد مالی، آدریان جوزف، یکی دیگر از فارغ التحصیلان شیر طلایی است
[ترجمه گوگل]افسر ارشد مالی، آدریان جوزف، یکی دیگر از فارغ التحصیلان شیراز است
[ترجمه گوگل]افسر ارشد مالی، آدریان جوزف، یکی دیگر از فارغ التحصیلان شیراز است
14. GM Chief Financial Officer Ray Young said the buyer found for Hummer after a year-long sale process preferred to remain anonymous for now.
[ترجمه ترگمان]مدیر مالی شرکت جنرال موتورز \"ری یانگ\" اظهار داشت: \" پس از یک فرآیند فروش بلند مدت که ترجیح داده شد که نامش فاش نشود، خریدار پیدا شد
[ترجمه گوگل]ری یانگ، مدیر مالی GM، گفت که خریدار بعد از یک سال فروش، برای هامر، ترجیح داده است که ناشناس باقی بماند
[ترجمه گوگل]ری یانگ، مدیر مالی GM، گفت که خریدار بعد از یک سال فروش، برای هامر، ترجیح داده است که ناشناس باقی بماند
15. VZ. N) Chief Financial Officer John Killian said his company's cash flows will benefit from an extension into 2009 of a special tax depreciation allowance: a tax break that flows to its bottom line.
[ترجمه ترگمان]vz افسر مالی رئیس مالی (ان ان ان)جان Killian گفت که وجوه نقد شرکت وی از یک تمدید در سال ۲۰۰۹ به یک مقرری ویژه کاهش مالیات سود خواهد برد: یک شکست مالیاتی که به خط پایین آن جریان می یابد
[ترجمه گوگل]VZ جان کیلین، مدیرکل مالی، گفت که جریان نقدینگی شرکت او در سال 2009 از یک تخفیف ویژه استهلاک مالیاتی، یک تخفیف مالیاتی است که به پایین ترین حد خود رسیده است
[ترجمه گوگل]VZ جان کیلین، مدیرکل مالی، گفت که جریان نقدینگی شرکت او در سال 2009 از یک تخفیف ویژه استهلاک مالیاتی، یک تخفیف مالیاتی است که به پایین ترین حد خود رسیده است
پیشنهاد کاربران
مدیر ارشد مالی
مدیر کل مالی
رئیس امور مالی
کلمات دیگر: