کلمه جو
صفحه اصلی

brisket


معنی : گوشت سینه
معانی دیگر : سینه ی حیوان (به ویژه چهارپایان)، سینه انسان

انگلیسی به فارسی

گوشت سینه، سینه انسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in livestock, the part of the chest adjacent to the ribs, or the meat derived from it.

• breast meat; animal's breast

مترادف و متضاد

گوشت سینه (اسم)
brisket

جملات نمونه

1. Corned beef is prepared by the curing of brisket, plate, and rump cuts from fairly high-grade beef carcasses in pickle.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوساله به وسیله درمان گوشت سینه، بشقاب و گوشت گوسفند در ترشی درست شده است
[ترجمه گوگل]گوشت گاو تغذیه شده توسط ترشحات پستان، بشقاب، و ران از لاشه های گوشت گاو نسبتا بالا در ترشی تهیه می شود

2. Meat cuts used include pork shoulders; beef chuck, brisket, and flank; and trimmings of all kinds.
[ترجمه ترگمان]تکه های گوشت از گوشت خوک، گوشت گاو و گوشت سینه و گوشت گاو و هر نوع گوشت خوک استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کاهش گوشت استفاده شده شامل شانه خوک؛ چاک گوشت گاو، گردن و پهلو؛ و ترمیم انواع

3. Cook and serve with a sauce Pastrami p21/ Brisket of beef, salted and spiced then coated in peppercorns.
[ترجمه ترگمان]آشپز با سس Pastrami \/ brisket از گوشت گاو، نمک و چاشنی دار سرو کار داشته و سپس در peppercorns پوشش داده می شود
[ترجمه گوگل]پخت و پز را با یک سس پاستارمی p21 / پودر گوشت گاو، نمک و گوجه فرنگی و سپس پودر فلفل را پوشش دهید

4. The brisket should extend to the elbow.
[ترجمه ترگمان]The باید تا آرنج امتداد داشته باشند
[ترجمه گوگل]گردن باید به آرنج گسترش یابد

5. Ideal braised beef - brisket or stewed abalone.
[ترجمه ترگمان]beef braised Ideal یا brisket abalone stewed
[ترجمه گوگل]گوشت گاو بریده ایده آل - گردو یا سیب زمینی سرخ شده

6. They are separated by a fairly deep brisket which precludes a pinched front.
[ترجمه ترگمان]آن ها از هم جدا شده و از هم جدا شده اند
[ترجمه گوگل]آنها با یک جسد نسبتا عمیق که جلو جلوی جسد را می بندند، جدا شده اند

7. The chopped brisket variation resembles a sandwich made with minced meat in a tangy tomato sauce called a "Sloppy Joe" in other parts of the country.
[ترجمه ترگمان]تغییر خرد شده خرد شده شبیه به ساندویچی است که با گوشت خرد شده در سس گوجه فرنگی تند به نام \"جو جو\" در بخش های دیگر کشور تولید شده است
[ترجمه گوگل]تغییر شکل پاره شده شبیه یک ساندویچ ساخته شده با گوشت چرخ شده در یک سس گوجه فرنگی آهکی است که به نام 'Sloppy Joe' در سایر نقاط کشور نامیده می شود

8. A thin cut of beef from the brisket.
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو از گوشت سینه گوشت گاو
[ترجمه گوگل]برش نازک از گوشت گاو از گردن

9. Cut along the natural direction of brisket at xiphoid and get the top meat.
[ترجمه ترگمان]در امتداد جهت طبیعی of در xiphoid ببرید و گوشت بالا بگیرید
[ترجمه گوگل]در امتداد جهت طبیعی جوش بریزید و به گوشت بالا بریزید

10. Supporters ate piles of beef brisket and toasted marshmallows at the fire pit.
[ترجمه ترگمان]supporters تکه های گوشت گاو و شیرینی های برشته را در چاله آتش برشته کرده بودند
[ترجمه گوگل]حامیان خوردن شمع جگر گوشت گاو و تند تند در گودال آتش

11. Transfer brisket, fat side up, to large roasting pan.
[ترجمه ترگمان]انتقال حرارت، چربی به بالا، به بزرگ کردن ماهی تابه
[ترجمه گوگل]گرد و غبار حمل، چربی به سمت بالا، به ظرف بزرگ کوره

12. Small sable the temple adore a Wen brisket from the south, flutter tail, rush toward the adytum of Yi snow.
[ترجمه ترگمان]پوست سمور سیاه یک ون brisket را که از سمت جنوب تکان می خورد و شتابان به سوی adytum یی های یی ها سرازیر می شوند، مورد ستایش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]معبد کوچک، معبد را به عنوان یک برنز ون از سمت جنوب جلب می کند، دم درهم و برهم می گذارد، به سوی آفتاب یی برف می کوبد

13. The chicken brisket slice, adds the refined salt (1 gram), the chicken egg white, the titanium white (10 grams) to equalize first.
[ترجمه ترگمان]برش مرغ، نمک تصفیه شده (۱ گرم)، سفیده تخم مرغ، سفید تیتانیوم (۱۰ گرم)را به تساوی اول اضافه می کند
[ترجمه گوگل]قطعه برس مرغ، نمک تصفیه شده (1 گرم)، تخم مرغ تخم مرغ سفید، تیتانیوم سفید (10 گرم) برای اولین بار برابر است

14. There's the brisket around the ribs, the Jacob's ladder – what the Americans call short rib – and then the famed forerib, curving like an ocean wave.
[ترجمه ترگمان]گوشت سینه در دنده ها، نردبان جیکوب - چیزی که آمریکایی ها دنده کوتاه نامیده می شوند - و بعد the معروف مثل موج اقیانوس به آن انحنا پیدا می کند
[ترجمه گوگل]گردن ران در اطراف دنده ها وجود دارد، نردبان یعقوب - آمریکایی ها به نام دایره کوتاه - و سپس معروف فریریب، منحرف مانند موج اقیانوس

پیشنهاد کاربران

نام نوعی بیماری که قلب و شش درگیر میشود.


کلمات دیگر: