کلمه جو
صفحه اصلی

dow


معنی : کشتی یک دکلی عربی
معانی دیگر : dought اسکاتلند خوب بودن، قوی بودن، معتبر بودن، بدرد خوردن، خوشبخت بودن

انگلیسی به فارسی

دوو، کشتی یک دکلی عربی


( dowing ، dowed ، dought ) (اسکاتلند) خوب بودن، قوی بودن، معتبر بودن، به‌درد خوردن، خوشبخت بودن


انگلیسی به انگلیسی

• family name; herbert henry dow (1866-1930), american chemist and industrialist who established the dow chemical company in 1897
ship with triangular sails (used in arabia and india)

مترادف و متضاد

کشتی یک دکلی عربی (اسم)
dhow, dow

جملات نمونه

1. we must trim this article dow to half its size
باید این مقاله را به نصف اندازه ی آن تقلیل بدهیم.


کلمات دیگر: